داستان روزی که تو را دیدم
از زبان مرینت :توی روز گرم تابستونی تو اتاقم نشته بودم که قرار بود با بهترین دوستم الیا برم شنا بعد از چند دیقه بلند شدم و وسایلم را جمع کردم و از خونه رفتم بیرون
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
4 لایک
چالش =مرینت جون از آدرین پرستاری کنه و به طرفش گرفتم آروم باش امید دیدار و گفتگو بپردازید نیاز است تا با هم صحبت کنیم پلیسا پیداش کردن فروختنش شایدم گیر کرده بود
(خو بسه دیگه ولی عجیبه😐)
عالی بود پارت بعدی
ج چ:مرینت خیلی خوشگله و البته کراش
عالی بود منتظر پارت بعد هستم