
درود خب اینم شخصیتم امیدوارم باحال باشه 😎
خب اسمم : لویاکا ( اسمی من در آوردی 😂😂😂😂) اگر اسم خوبی نبود جسیکا فامیلیم : گریس سنم : ۱۶ ( نمیدونم ۲۵ باشه یا ۱۶ ؟ ) مادر : لونا گریس پدر : لوکی برادر : لوکی آ ( اینم مندر آوردی ه 😂 ) اگر هم اینم خوب نیست جکسون پدر خوانده : اوتگارد لوکی خواهر خوانده : سمیرا العباس ( کتی خودمون ) قدرت و اینا اسلاید های بعدی
جادو : جادو سیاه خیلی باهوش و حیله گر عین لوکی جادو رو از لوکی و اوتگارد لوکی یاد گرفته مبارز خوبی ه احساسات : درونگرا ، وقتی ناراحته هم شوخه ، بعضی اوقات باید تنها باشه ، حساس به گذشته ، وقتی عصبانی بشه یا احساساتی هیچی جلوش نیست ، کلا شوخی میکنه در هر وضعیتی ، عاشق کتاب خونده و فیلم دیدنه و صد درصد شروره

این قیافه شه فقط یکی از چشم هاش کهربایی ه یکی سبز و موهاش یکم رنگ قرمز قاتیش داره

ایشونم لونا گریس ه

این لباسشه و کمانش ( هدیه تولد از طرف اوتگارد لوکی )

خنجرم

شمشیرم
داستان زندگی : خب وقتی ۳ سالش بود لوکی اومد و برادرش که هفت سالش بود رو که خیلی با هم صمیمی بودن رو برد با خودش به آزگارد و موندن لونا و من بعد وقتی ۷ ، ۸ سالش بود توی کارگاهی که مادرش کار میکرد آتش سوزی سهمگینی شد و مادرش رو از دست داد
ادامه داستان زندگی : بعد بردنش یتیم خونه ( با کلی جیغ و گریه ) چندبار از یتیم خونه فرار کرد . به خانواده های خوبی دادنش اما فرار کرد یه مدت بی خانمان بود بین هر فرار . برای همین الان تو قرار از هر چیز حرفه ای با اینکه کوچیکه ولی تجربه زیاد داره خلاصه که یه روز اوتگارد لوکی اومد و به فرزند خواندگی قبولش کرد بردش به قصر خودش تو یوتون هایم و اونجا با سمیرا آشنا شد و با هم بزرگ شدن ( بماند فرار نکرد ) همین دیگه

ایشون برادرشه که یه ابر قهرمان ه اون با اودین بزرگ شده ماجرا از این قراره لوکی می برش آزگارد بعد اودین لوکی رو دستگیر میکنه و پسر بچه ۷ سالشه و پیدا میکنه و بزرگ میکنه ( این اودین علاقه به بزرگ کردن بچه داره چرا ؟ ) همین برای همین پسره مثل قهرمان ها بزرگ میشه و میشه عزیز دل همه
حتما همه میگین پس خواهرش وی حتما فراموشش کرد . نه فراموشش نکرد وقتی فهمید توی آتش سوزی همه چی از بین رفته فکر کرد خواهرش هم از دست داده این پسره با شمشیر میجنگنه چ مثل باشد جادو داره ولی از باشه متنفره و نمیخواد از جادوی اون استفاده کنه لوکی چند بار سراغش رفته بود ولی با جواب نه رو به رو شده بود

راجب لوکی و من لویاکا نمیدونه لوکی باباشه فقط حس می کنه اوتگارد لوکی پدرش نیست لوکی به صورت یه آدم عادی پیش دخترش ظاهر میشه تقریبا همین تصویر بالا
بله داستان همین بود راستی دوستای صمیمی م رو نگفتم
دوستای صمیمیش : سمیرا ، Mary Kelly ، ونسا پترسون و ... ( برای اینکه اگر دوست دارید دوست صمیمی باشید بگید )
راستی برادرش الان ۲۰ سالشه
چه هدفی دارم ؟ برد شرور ها آزاد کردن لوکی شکست برادرش ( میگم چرا )
برادرش هیچوقت دنبالش نیومد همیشه منتظر اون بود چون برادرشو خیلی دوست داشت وقتی هیچ وقت نیومد ازش عصبانی و ناراحت شد
گاهی اوقات کمک میکنه گاهی لطمه میزنه
بیشتر عادت های لوکی رو داره ولی مثل مامانش شجاع ، از خود گذشته ، مهربون و....
امیدوارم
شخصیت
باحال و خفنی 😎
باشه ......
بدرود
چند تا نکته یادم رفت بگم : ببینید اوتگارد لوکی میدونه پدر و مادر لویاکا کی ان اما بهش نمیگه به دلایلی که بر من پوشیده است😐😑 و اینکه لویاکا یادش نیست دقیقا کیه و کلا از بچگی رفته مبارزه و اینا پس حرفه ای ه و شعار هاشم اینه که : با جادو هر کاری میشه کرد پس چرا زور بازو بهتره قبل از شمشیر زدن فکر کنی از دور با تیر و کمان میتونی هر کسی رو بزنی پس نبرد تن به تن چرا ؟ فکر کنم همینا بود
خب بدرود تا درودی دیگر
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
دختری؟
بله 😄
افننننننن🙂💜فالوم کلدی خواستم بفهمم دختری🙂💜
آها 😄
عالی بود خواهر گلم😍😘
قربونت خواهرم 😍😍😘😘😘
من یه چی الان دقت کردم
چرا لباس من شبیه سمیرا شد ؟؟؟
آقا کاملا مشخص شد خواهر ان 😂😂😂
هق خیلی باحالی قیافتم خفن بود❤_❤🖤✨
تنکیو😘😘😘😘😘😘
واووو چه شخصیت خوبی راستی قراره دوتا نظرسنجی بزارم امروز بعد لطفا توشون شرکت کن 😝🤝🏻
ممنون 😘
راستی کدوم از اسم های شخصیتم و برادرش خوبه ؟
باشه حتما شرکت میکنم 😍
اسم خودت که همون لویاکا که خیلی خوبه فقط برادرتو میکنم جکسون چون ممکنه قاطی شه 😅
اوکی 🌟