
سلام این هم از پارت دوم
از زبان ا/ت: برگشتم جواب تهیونگ رو بدم پام گیر کرد به پله اماده برخورد با زمین بودم. که... دیدم یکی منو گرفته فکر کردم تهیونگ ولی وقتی چشمامو باز کردم با صحنه عجیبی رو به روشدم جیمین بود که منو گرفته بود جیمین:حالتون خوبه؟ ا/ت: ممنون ولی یکدفعه جیمین پاش لیز خورد میخواست بیوفته زمین که تهیونگ من و. جیمین با هم گرفت ا/ت: ممنون 🥰 جیمین وتهیونگ با هم: خواهش و بعد هم به طرف کمپانی رفتیم وقتی میخواستم برای مصاحبه برم خیلی استرس داشتم
خیلی استرس داشتم تو فکر بودم که قبول میشم یا نه؟ توی همین فکر بودم که با ضربه تهیونگ به خودم اومدم تهیونگ زد پشت سرم وگفت: آروم باش تو از پسش بر میای جیمین: امید وارم موفق باشی ا/ت: لبخند زدم و وارد اتاق شدم یک خانم پشت میز نشسته بود ا/ت: سلام من ا/ت هستم برای مصاحبه اومدم خانم: بله بفرمایید ا/ت:ممنونم خانمه یک کاغذ و قلم بهم داد و گفت: ۴۰دقیقه وقت داری یک طرح بکشی ا/ت: باید برای یه خانم بکشم یا اقا خانم: مناسب یکی از اعضای گروه بی تی اس باشه چون اگر که قبول بشی طراح لباس گروه بی تی اس میشی ا/ت: باشه
خیلی استرس داشتم تو فکر بودم که قبول میشم یا نه؟ توی همین فکر بودم که با ضربه تهیونگ به خودم اومدم تهیونگ زد پشت سرم وگفت: آروم باش تو از پسش بر میای جیمین: امید وارم موفق باشی ا/ت: لبخند زدم و وارد اتاق شدم یک خانم پشت میز نشسته بود ا/ت: سلام من ا/ت هستم برای مصاحبه اومدم خانم: بله بفرمایید ا/ت:ممنونم خانمه یک کاغذ و قلم بهم داد و گفت: ۴۰دقیقه وقت داری یک طرح بکشی ا/ت: باید برای یه خانم بکشم یا اقا خانم: مناسب یکی از اعضای گروه بی تی اس باشه چون اگر که قبول بشی طراح لباس گروه بی تی اس میشی ا/ت: باشه
ا/ت: باشه (توی دلم: خیلی خوبه چون اندازه های تهیونگ رو میدونم میتونم یه طرح عالی بکشم) خانم: وقتتون از الان شروع میشه (فلش بک به ۴۰دقیقه بعد) خانم: وقتتون به پایان رسید ا/ت: بفرمایید خانم: لطفاً بیرون منتظر بمونید ۱ساعت دیگه نتایج اعلام میشن همین دور بر هم باشین ا/ت: چشم
از زبان ا/ت: از اتاق اومدم بیرون تهیونگ: چی شد؟ ا/ت: بهم یه کاغذ و قلم دادن گفتن یه طرح بکش که اندازه یکی از اعضای بی تی اس باشه منم چون اندازه های تو رو میدونستم برای تو لباس طراحی کردم تهیونگ: با این حساب اگه قبول بشی طراح لباس ما میشی چه عالی 😍 جیمین: حتما قبول میشی چون تهیونگ هر چی میپوشه بهش میاد ا/ت:درسته تهیونگ: کی نتایج رو اعلام میکنن ا/ت: ۱ساعت دیگه جیمین: من یک کافه این دور بر میشناسم میخواین بریم؟ تهیونگ: من هستم ا/ت: منم میام جیمین: پس بریم
تهیونگ: من هستم ا/ت: منم میام جیمین: پس بریم منو تهیونگ و جیمین رفتیم کافه رفیم سر یک میز نشستیم گارسون: چی میل دارید تهیونگ: ایس امریکاینو ا/ت: ایس لاته جیمین: من هم یه ایس لاته میخوام گارسون: چشم الان میارم تهیونگ: خوب چه خبر تو این چند مدت چیکار کردی؟ ا/ت: تهنا کاری که کردم این بود که صبر کردم تا نتایج تست رو اعلام کنن 😂😂 جیمین: قصد فضولی نباشه مگه دوست نداری ا/ت: نه من هیچ دوستی ندارم جیمین: اهان. دلم براش سوخت🥺 پدر ومادر شو. که از دست داده هیچ دوستی هم نداره چطور میتونه شاد باشه
گارسون: بفرمایید سفارشتون اماده است دو تا ایس لاته یک ایس امریکاینو جیمین: ممنون بعد از اینکه گارسون رفت گوشی تهیونگ زنگ خورد یک کار مهم داشت رفت کمپانی من موندم وجیمین ا/ت: ببخشید تهیونگ چطوره؟ خوب غذا میخوره مشکلی که نداره..... از حجم زیاد سوالای من جیمین خشکش زده بود بعد یک مدت گفت: تهیونگ اوکی خوب میخوره خوب میخوابه ا/ت: خداراشکر جیمین: انقدر که تو نگران تهیونگی هر کی ندونه فکر میکنه تو خواهر بزرگترشی من و جیمین باهم زدیم زیر خنده 😂
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
4 ماه گذشتههههههههه پارت جدید نمزاریییییییییییییی؟؟؟؟؟؟؟