عشق یهویی پارت 4

سلام بچه قبل اینکه شروع کنیم بگم لطفا یکم همایتم کنید چون واقعا پارت قبل خیلی همایتا کم بود🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺

(از زبان مرینت) رفتم تغییر شکل دادم و رفتم سمت خونمون تیکی:مرینت میگم من خیلی گشنمه مرینت:خداروشکر ماکارون همراهم دارم😄😄😄😄😄😄😄😄😄😄😄😄😄😄بیا تیکی تیکی:ممنون مرینت😊با تیکی رفتیم خونه ساعت 12 شب بود به تیکی گفتم تیکی من میرم بخایم تو هم برو بخواب تیکی:باشه شب بخیر مرینت:شب بخیر

فردا صبح 🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁 مرینت :صبح بخیر تیکی:چه عجب زود بیدار شدی مرینت:😁 مرینت اماده شد و رفت سمت مدرسه که یهو گوشیش زنگ خورد. مرینت:تیکی عجیبه استاد فو خیلی وقته زنگ نزده تیکی:مرینت شاید کار استاد مهم باشه وردار استاد فو :سلام مرینت مرینت:سلام اوستاد فو استاد فو: بعد کلاس با کت نوار باید بیاین اینجا

مرینت:اتفاقی افتاده استاد استاد:طولانیه مرینت بیاین براتون تعریف میکنم مرینت:چشم استاد تیکی:اتفاقی افتاده مرینت نمیدونم تیکی قایم شو ((خب بچه چون داخل مدرسه اتفاقی نمی یوفته میریم بعد مدرسه)) مرینت: تیکی اسپادسا لیدی باگ برای کت نوار پیام میفرسه 10 دقیقه دیگه تو برج ایفل می بینمت

استراحت 🤞🤞🤞🤞🤞🤞✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨

پلگ:ادرین یه پیغام از ترفه لیدی باگ داری ادرین :حتما چیز مهمیه و رفت تو یه کوچه و تبدیل شد ادرین: پلگ کوز دد و پیغام لیدی باگ دید و به سمت برج ایفل حرکت کرد ((توی برج ایفل)) لیدی باگ:پیشی اومدی کت:بانوی من چیزی شده

خب بچه ها این پارت تموم شد لطفا لطفا حمایت کنید😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢

بای بای😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘