پارت ۵ تسچی ممنون نظر بدید
به آدرینا زنگ زدم (شاید عادی باشه ولی حرفش مهمه ). گفتم سلام ادرین هالش چطوره من باید ببینمش بابات خونه ست هر جور شده میام گفت ادرین حالش زیاد خوب نیست ولی بابام خونه نیست تلفن رو قطع کردم دویدم سمت خونه ادرین رفتم داخل من تو اتاق ادرین منتظر بیدارشدنش بودم یکی از مانی تور های عکس من بود یهو شنیدم داره حضیون میگه گفتم آدرین خوبی گفت مرینت توی گفتم آره منم
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
1 لایک
محشر بود😍
خیلی ممنون یک تست هست به اسم تست درمورده داستان زندگی جدید من خوش حال میشم ببینید و نظر بدید بای بای