10 اسلاید صحیح/غلط توسط: Jiminaaaa انتشار: 3 سال پیش 101 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
خب های گایزم احوالتون🤩🤞🤗خب عذرمیخوام دیر گذاشتم این پارت رو دیگه خودتون میدونین فصل درساس😐💔ولی سعیمو میکنم زودتربزارمو داتسان روبه بهترین شکل بزارم🤗🤩✨خب ناظرعزیزم🤩✨ جون من منتشر کن ازارم نده🤞🥺😬چیز خاصی توش نیست😅🤏🥺😉تو رو جان من منتشر کنین🤞😶💔
خب گایز آنچه گذشتنداریم💔😂😐خودتون برین پارت قبل روبخونین🤞🤗🥺
خوابگاه دخترا ساعت۷:۳۰عصر🤩🌆:آیو از لباساش روی تختش یه کوهی درست کرده بود💔😅سمت دونا میرهو چندتا از لباسای برگذیدش رو بهش نشون میده😂🤞✨...&آیییی...دونااا من نمیدونم چی بپوش کمکم کن😂😐💔...دوناهم که روی تخت لش کرده بودو عین خیالش نبود💔😐🤞😂سرش رو از تو کتاب میکشه بیرون...+خببببه...بزار ببینم🤏😪...بعد لباسارو از دست آیو میگیره...یه ابروشو میندازه بالا و اخم میکنه...+مگه اون روز نرفتیم لباس بخریم😐💔😑🧐پس اونا کجان....آیو به من من میوفته😂💔...&خبههه ببین م..من...نمیخوام اول بسم...لا(وات بسم لا شرمنده😐💔😂😬)..&اونارو ...ب..بپوشم😬🤗....+آیییی خداازدست تو😂💔🤦...خب چه ربطی داره خریدی بپوشی🤏😐نخریدی که نگاش کنی😂🤏🤦...+خب حالا تم تولد چی هست...و اینکه چه تیپی باس بزنی🤏🧐🤩...&آممم نمیدونم💔😐...ولی جیمین گفت تیپ شخصیتیو فانتزی بزنم😐🤞😂...+اووووو...کارش به جایی رسیده که جیمین براش تعیین تکلیف میکنه😐💔😂🤦ای خدااااا😭😂....آیو میخنده🤦😬&نه خب گفت چون دعوتی هاش زیاده😐🤞💔وکله گنده های شهرم میخوان بیان همه تیپ شخصیتی😬😌(او ماییی گاااش همه گنگن گنگگ😐😂🤦)....+اهااا😅خب از اون نظر اوکی....خب حالا برو اونایی رو که اون روز خریدیم رو هم بیار🤏😅😑...&هوووف باشه بابا😅😬....سر انجام بعد از ۴۵دقیقه😂🤏😐💔نقد و بررسی و پرو کردن😂😬+خببب....همین..همین عالی😅🤩✨😃...&واااای دونا خستم شد مطمعنی😅💔🥺....دونا از بالاتاپایین آیو رو چک میکنه😅🤞+اوم..یسسس عالی😅🤏✨🤩....بعد ایو میره و ارایش ملایمی میکنه🤩✨که تقریبا ساعت۸:۳۰بود💔😬🤐...بعد حالت تعجب زدهو عصبانی یه ابروشو میده بالا😬....&میگم دونا😑🤏...+همممم...&مگه قرار نبود تو هم بیای بلند شو ببینم اهاییی💔😅😐😑😬......+اووو...ول کن بابا کار دارم😅🤞💔😐....&یا میری اماده میشی😅😑🤞یا خودم به زور میبرمتا😬😅😑....+وای ایو حسش نی💔🤐...آیو هم میوفته به جونش و به زور بلندش میکنهو مجبورش میکنه که لباس بپوشه 😅🤞🤗..ساعت۹شده بود🤐💔+خب بفرما خوب شد😅🤞😑&اری اری😅🤗حالا باید منتظر جیمین خان بمانیم تا بیاید😅🤩✨🥺.....(خب اینم لباس دونا😅🤩✨)
+اوففففف این جیمینم مارو مسخره کرده ها😅😑...&وایسا یه دقه صبرکن میاد😅🥺🤏...+بیا😐...همش طرفداری عشقشو میگیره😑💔😅...&آییی نخیرم🥺😆حسود😅😆...بعد دونا روبغل میکنه....+ولمممم کن دیگه نه من نه تو😐💔🥺😂...&لوس نشو دیگه😅....که یهو گوشی آیو زنگ میخوره😪🤏....&خب دیگه به نظرم جیمین رسید🤩.....بعد آیو پرده پنجره کناری تخت دونا رو میزنه کنارو جیمینو پایین میبینه بعد بهم لبخند میزنن😂😐....(باز رمانتیک بازی😭😂🤦😑).&آییی..رسیدی🤩🥺(نه پس تو راه اهوازه😐🤏😂)بعد آیو تهیونگو میبینه که تو ماشینه🥺...بعدخیلی اروم طوری که دونا نشنوه😬&تهیونگو حداقل بعدا میرسوندی خبببب🤏😬..@سیلام بیبی خودم آییی اصلا حواسم نبود🤩🥺حالا اشکالی نداره بزار باشه🤏🥺😉.(خب چیکار بچم دارین🥺😑😦).+اممم ایو چرا اروم حرف میزنی😑🙄...&هی..هیچی..🤏🤗..&جیمینم✨خب پس ما الان میایم...@باشه پس منتظرم...بعد گوشیو قطع میکنه....&دونا جیمین پایین منتظره زود باش دیر میشه ها😯...+اها اومده...بعد حالت پرسش....+اممم چیزی شده😑🤨...&ن...نه فقط ازدیر میشه ها😬...+اوکی پس بریم🤏😉....بعد از خوابگاه زدن بیرون....جیمین ازماشین میاد بیرونو میرهو آیو روبغل میکنه😆🤩🥺@واییی چه خوشگل شدی دخترررر🥺🤩.....بعدآیو لبخندی میزنه....&حالت چطوره☺️...دوناهم دست به کمرو چهرش میره توهم😅.+آیییی فک کنم یک ساعت پیش باهم چت میکردینا🤏😑😅...بعد آیو سرشو میندازه پایینو همه میخندن🤦😆...@خب میبینم دونا هم میاد🤩🤏☺️...+من فقط بخاطر اینکه آیو تنهاس میام😑😐💔...@باشه حالا خب پس بریم😆🤦😅...(خب اینم استایل آیو🤩✨🥺)
تهیونگ جلو نشسته بودو توفکر بود و همش به دونا نگاه میکردو توذهنش🥺✨#ینی اون از من واقعا متنفره💔🥺من باید چجوری ازش معذرت بخوام🥺🤧واییی چقد جذابه🥺😬✨(😆🤦😂بچه ها این پرانتزا احساسات و پوکر های نویسنده ی بدبخته😐😂)...(راستی ماشین جیمین پشت به اوناس و تهیونگ توی آینه میتونه اونارو ببینه محض اطلاع گفتم که هنوز دونا تهیونگو تو ماشین ندیده😐🤞😂)...#وای اومدن...دونا یهو تهیونگ رو تو ماشین میبینه و کپ میکنه😐...&دونا سوارشو چرا وایسادی😐🤨...+صب کن ببینم چرا این پسره باید باما بیاد😤😠اصن من نمیام😐😑....&عه دوناااا چیکارمیکنی وایسا ببینم😐😦....بعد میرهو دونارو نگه میداره...@ای وای از دست این دخترا😂🤦..@آ..آیوووو بیا بریم مگرنه نمیرسیما😨...&دونااا...خب چرا اینجوری میکنی🥺💔بیابریم...اذیت نکن خب🤧💔منم نمیدونستم که تهیونگم هست(😐😑😂)&توروخدا دست بردار🤧💔باشه اصن نمیزارم نگاه چپ بهت بندازه😐😅🥺بیا بریم دیر میشه هاااا😨...+نمیخوام..نمیام😐💔🤞...&بیابریم اینکارای بچه گونه چیه دوناااا💔😐🤧...بعد به زور میکشونش سمت ماشین😅.....+ببین...من... از... اون بدمممممم میاد میفهمی😐😤😑دوس ندارم با اون داخل یه ماشین باشم حالم ازش بهم میخوره😨🥺💔..(بی تربیوتا تهیونگمو چیکار دارین😑🥺💔😅)..&بابا بیا بریم لج نکن🥺💔باشه اصن من خودم زیر چشمی دارمش😑🤞...&حله🥺🤞😑...بعد دونا باداد...+اووووف فقط بخاطر تو میام فهمیدییییی😑🤞😤...بعد آیوبغلش میکنه...&ممنونمممم🥺🤩..@هی ته اصلا به دونا توجه نکن باشه تا از این بدتر نشده😑🤞😬..#اوممم باشه🥺🤧.....بعد جیمین سرشو ازتو ماشین میاره بیرون🤞😅@چیشد دخترا بیاین دیگه دیرشد😅🤞🥺😨😐...بعد سوار میشن...آیو به تهیونگ سلام میده و ته هم همینطور🤗...بعد تهیونگ یه نگاه ریزی به دونا میندازه🥺#س....سلام...🥺...دونا با تنفر نگاش میکنه بعد سوارماشین میشهو نگاهشو میده سمت پنجره😪🤏...+علیک😶(😂🤦).....تهیونگ میخواست بخنده ولی جلو خودشو میگرفت😂🤏🤦.....درطول راه دونا با اخم به بیرون نگاه میکرد...تهیونگم همش نگاش میکرد(😶🤦😐💔)...بعد جیمین هی با نگاهو اشاره بهش میفهموند نگاه نکنه😂😶🤏😐🤞ولی ته انگارنه انگار😂💔😐.....
ربع ساعت بعد🤏😪جیمین ماشین رو جلوی ویلای بزرگی نگه داشت....@خب بچه ها رسیدیم....&همینجاس😶...بعد جیمین سرشو برمیگردونه و بالبخند...@همممم...همینجاس🤗پیاده شین...آیو باورش نمیشد یه روزی به همچین جاهایی پا بزاره🤧😅😳....بعد همه پیاده میشن...آیو با تعجبو شوق به کاخ روبه روش نگاه میکرد😶😪بعدتوذهنش...&وااایی اینقد ضایع بازی درنیار..اَه عادی باش خنگ بازی هم درنیار🤏😆😶....که جیمین دست آیو رو به طور شخصیتی مانندی از ارنج به ارنج میگیره🤩✨(چمدونم همین جوری که تو مهمونیای باکلاس دست همو میگیرن😂💔)...@همم..بریم دیگه به چی من زل زدی😅✨...&هاا...ه..هیچی😅بعد خیلی اروم و باکلاس میرن جلو و جیمین کارت دعوتش رو نشون دوتا نگهبان هیکلی😶 موبلوند میده و منتظر تهیونگ و دونا میمونن😬😅💔آیوتوذهنش..&ینی من عاشق اینجوری مهمونیام که از ارنج تا ارنج دست همو میگیرن😁..(😐🤦😂).. اون طرف تهیونگ بدبخت تنها و گیج مونده بود😂🥺..دونا هم شوکه و گیج به آیویی که کیفش کوک بود زل زده بود😂🤦💔....بعد جیمینو آیو میرن طرفشون...جیمین با اخم...@اوففف..خب منتظر چی هستین...😬😐باید باهم دیگه برین تا راهتون بدن اوکی😅جفت جفت...که دونا عصبانی میشه😬...+صب کن ببینم دیگه چی😑من تا همینجاشم خیلی تحمل کردم...چرا نمیشه تنهایی رفت چه ربطی داره😐🤏😑....@ده..خب نمیشه عزیزمن😅شرط مهمونی اینه🤏😪بااااید دونفره باشه🤗حالا شما بخاطرورود حداقل دست همو بگیرین رفتین داخل از هم جداشین عه😐🤦...تهیونگ از کلمه عزیزمن جیمین خوشش نیومد😅😬💔....آیو هم با نگاهی التماس امیز 🥺به دونای آتیشی نگاه میکرد😅🤦....&جون مننننن دونا لج نکن دیگه😬🥺....+اوفففف...باشه فقط بخاطر ورود فهمیدین😶😪🤏🤧...@خب پس حله دیگه بریم🤩😉...بعد تهیونگ کیفش کوک شدو🥺🤩 پیروزمندانه😁🤦😅دست دونا رو میگیره..دونا با بی میلی تمام دستشو میده😒😪...تهیونگ هم کارتش رونشون میده بعد یکی از نگهبانا اروم زیر لب به اون یکی میگه:وای چقد این دو زوج به هم میان😅🤩🥰عالی هستن🤏😪✨هم پسره جذابو خوش اندامه🤩هم دختره خوشکلو خاصه✨🤩 ...بعد دونا😂🤦وکماکان میشنوه😬...+نفهمیدم چیزی گفتین جناب🤨😑؟....نگهبان:ن...نه...عذرمیخوام خانم محترم🤗..ولی تهیونگ کاملا شنید که چی گفت😅🤞بعد خنده کوچیکی کردو تو دلش قنداب شد🥺😅ولی از نظری که راجب دونا داد بدش اومد و زیرچشمیو با خشم به نگهبانه نگاه کردو خواست چیزی بگه😤😶که دونا دستشو کشیده سریع رفتن داخل😅🤦💔....بعدم وارد میشن....تهیونگ دستشو محکم گرفته بود😅🤩🥺...+خب دیگه دستمو ول کن😑🤏😪....تهیونگ با ناامیدی نگاش میکنه🥺بعد سرشو تکون میده🥺😒....#باشه پس هرجور راحتی💔😪....بعد دوناسریع میره سمت آیو..تهیونگ هم میره اون طرف جیمین...(استایل تهیونگ🥺😖من مردم بایییی🤩🤗😭🤧خدایا جواب جذابیت تهیونگو به ما باید
پس بدی 😂😐⚰️😭😭)
بعد جیمین یکی یکی به افراد متشخصو🤗✨میزبانو اینا سلام میده و بقیه هم همینطور....@اعووو...سلام استاد فاین عزیز✨حالتون چطوره خوشبختم دوباره چهرتون رو میبینم🤩✨...(!..فاین)...!اوووو ببینید کی اینجاست🤩شاگرد اول دانشگاه🤩✨پسر تو برای ما و کشورت یه افتخار بزرگ هستی😄🤞حالت چطوره جیمین عزیزم🤗...@شرمندم نکنین استاد🤏😄متشکرم...اعوو راستی معرفی نکردم😄🤏..بعد اشاره به آیو...@ایشون کیم آیو دوست و هم دانشگاهی من هستن✨و بعد تهیونگ رو نشون میده...@این اقای محترم هم کیم تهیونگ...عنصر اصلی هیاهوی کلاسا🤩😅...!اووووو تهیونگ عزیز حال شما چطوره🤩یادم میاد خیلی پرجنبوشو پر انرژی بودین😄🤩...تهیونگ پشت سرشو طبق معمول میخارونهو😅🤞🥺....#سلام استاد😅خیلی ممنونم...وبعد هم دونا رو معرفی میکنهو بعد میرن سر میز رزروی خودشون میشینن...که از اون طرف کیت میادو با هیجانو خنده🤩(همونی که تولدشه اگه یادتون باشه😅🤏)...(کیت...¶)
¶سلام جیمین عزیزم حالت چطوره خوشحالم که دعوتمو پذیرفتی و اومدی🤩✨بعد جیمین هم جوابشو میدهو همو بغل میکنن.بعد هم با تهیونگ احوالپرسی میکنه..بعد آیو حسودیش میشهو زیر چشمی جیمین رونگاه میکنه😑😅.....¶خب معرفی نکردی این خانمای خوشگل کی هستن🤩🤏.......@اها راستی😅🤦این آیو همراه من✨(جون همراه🤩😅🤦)ایشونم دونا هستن دوست آیو🤗.....بعد میادو آیو و دونا روبغل میگیره🤩....¶از اشناییتون خوشحالم من کیتم🤗....آیو لبخند زورکی میزنهو😅🤦😑جوابشو میده دوناهم میخندهو جوابشو میده🤗..دونا توذهنش+چقدم گرم میگیره...هم خوشکله🤩 هم خوش اخلاقه🤏🤩.خوشم اومد...¶خب دیگه من برم به بقیه مهمونا برسم🤩🤗....بعد از رفتنش.....جیمین با خنده😅✨@خب بچه ها از خودتون پذیرایی کنین دیگه🤩😅🤏....همه به هم نگاه میکننو شروع میکنن😅🤦وفقط آیو زیرچشمی به جیمین نگاه میکرد😅🤦...جیمینم متوجه میشهو درحال خوردن...@اومم...چیز..ی شده ب..بیبی..من..چرا چیزی نم...خوری🤩😅...&نه خیر چیزی نشده😑....@آممم...بگو دیگه...بعد آیو نزدیکش میشهو خیلی اروم که صداش نشنون...&هووفف..چیزی نشده🤏😑چرا اینقد بااون دختره گرم گرفتی🥺😑هان....جیمین میخندهو...@وای ازدست تو😅🤦چیزی نیس عشقم🤏💜😉فقط یه احوالپرسی بود... ناراحت نشو تکرار نمیشه😅🤦✨...بعد آیو لبخنددندون نمایی میزنهو صندلیشو میکشه عقب😅😁...بعد جیمین میخنده...@حالا خوب شد😅 حالا یه چیزی بخور😅🤗....(خب اینم تیپ جیمینممم من مردم بای🤗🥺😭⚰️)
چند دقیقه بعد وقت رقص دونفره بود😁✨🤩💃🕺....تهیونگ رفته بود دست به اب😅دو ناهم نشسته بود و با هم دانشگاهیش درمورد موضوعی حرف میزدن...جیمین و آیو هم اون طرف داشتن با یه خانم و اقایی حرف میزدن...بعد آیو خیلی آروم..&جیمین من میرم بشینم...@اوم...باشه عزیزم...برو....آیولبخندی به اونا میزنه بعدمیره....آیو همینطور به درو دیوارای طلایی رنگو دسته در های طلا نگاه میکرد😅که یهو باصدای فردی متوقف میشه😶😅🤦....$اوم...خانم زیبا و محترم افتخار میدین باهم برقصیم🤩🤗...بعد🍷میگیره سمتش...آیو شوکه و گیج نمیدونست چیکار کنه و همینجوری سرش پایین بود....یهو پسره دستشو میگیره 😶&و..ولم کن....پسره میره جلوتر😶🤦....$اوووه قبول کن دیگه خوشکلم..🥺😅..که یهو جیمین میرسه و دست پسره رو محکم میگیره و جوری ول میکنه که پسره میوفته رو زمین😅😌..@دستتو بکش کنار مرت....یکههه😑😤..&جیمین...لطفا کاریش نداشته باش....جیمین دستی میکشه تو موهاش و عصبی روبه آیو&بیا بریم عزیزم😪🤏....بعد دست آیو رو سفت میگیره...$هی...گم..شو...جناب کی باشن😑من با این خانم خوشگله کارا دارم🤏🤗..به تو چه ربطی داره....جیمین برمیگردهو...@تمومش کن.. ببند اون د..ه..ن کثی...فتو😤 ببین نمیخوام ابروریزی بشه🤗...$مثلا میخوای چه غ...ل..طی..بکنی😑😶...&عشقم تو برو من الان میام🤏😪...&اخه...@گفتم برو...&با....باشه🥺...بعد دست پسره رو میگیره و میبرش تو حیاط که خلوت بود😪🤏😬......$خب بنال ببینم میخوای چه ..غ..ل..ط..ی..کنی😑🤏...جیمین یقشو میچسبه و میکوبونش به دیوار😪🤏😤....@ببین بچه اون دختر صاحب داره🤏😪 و صاحبشم منم😌🤏فهمیدی یا باز بگم🤏😪😑😤(جووون باو😁😅😂)...$بچه خوشکل یقمو ول کن😤بعدم مگه شیٕ و توهم خریدیش😑😶....جیمین داد میزنه و باعصبانیت🥺😤@به تو هیچ ربطی نداره و لزومی نمیبینم توضیح بدم🤏😪.....و اینکه نزدیکش بشی😤بامن طرفی...فهمیدی😑😶....$یقمو ول کن.....جیمین
سرشو کج میکنهو باخشمو نفرت زل میزنه بهش و محکم تر یقشو میگیره طوری که میخواست پاره بشه😶💔...یکی از نگهبانا اونارو میبینه بعد میگه:قربان مشکلی پیش اومده؟😶....@نه چیزی نیست به کارتون برسید🤏😪🤞....$باشه..باش...فقط یقمو ول کن دارم خفه میشم...جیمین ولش میکنه بعد خودشو چک میکنه و میره تو سالن کنار بقیه😪🤏🤩..باخودش میگه..@او هو پس شروع کردین...بعد میره سمت میزشون...بعد آیو باترسو استرس😬🥺&جیمین کجا رفتی😬🥺..اون پسره چیشد...@هیچی
فقط یکم گوشمالیش دادم😪🤏😏....بعد زانو میزنه🥺🤩✨💜@ اهوم...خانومی حالا افتخار رقص میدین🤩✨...آیو لبخندمیزنهو بعد با🍷😅میرن توسالن رقص..
آیو و جیمین داشتن میگذروندن😁🤩🍷تهیونگ هم اونطرف ایستاده بود و نا امیدانه به دونایی که تنها نشسته بود خیره بود🥺😅💔....+اَه حوصلم سر رفت چرا کسی نمیاد باهم برقصیم😐🤞💔...که یهو یه مرد سن بالای خوش تیپ پول دار😐🤞میره پیش دونا😂🤦...مرد:خانم محترم افتخار میدین؟(بیا ش...و.گ..ر😐😂🤦)...تهیونگ که دونا رو زیر نظر داشت یهو دونا رو درحال حرف زدن با مرده میبینه😂😐💔🤏....#صب کن ببینم اون پیری کیه😑😐😤(😂🤦تهیونگ دست بجنبون که دونارو بردن😐🤦البت مرده پیر نبود دوروبرای۴۳سال بود😶😂ولی خب دیگه ش...و..گرمحسوب میشد😐😂🙄)...#خدالعنتت کنه ته که با یه ندونم کاری همه چیزو خراب کردی💔🤧🥺...یهو تهیونگ اخماش میرن تو هم...#چیشدددد....رفتن برقصن واقعا😐😤😑💔......+بله...بریم😐🤦...مرد دست دونا رو میگیره و باهم میرن وسط🤞😐🍷(حالاهمه دستای بندری بالا😐😂🤦💃)...تهیونگ داشت حرص میخوردو عصبانی بود🥺🤧(حرص نخور داشم درس میشه😂🥺🤏چه نویسنده وراجو سمی دارینا😂🤧)...#باااورم نمیشه ینی اون پیری رو به من ترجیح داد💔🥺....#که اینطور😏💔.....تهیونگ هم از لج دونا میره و به یه دختر خوشکل روسی😆🤞پیشنهاد رقص میده و باهم اوکی میشنو میرن وسط😂🤏🍷.....دونا تهیونگ رومیبینه🤏😪و یه...یه حس حسادتی میگیرش😶...دونا درحالی که بامرده میرقصید همه حواسش به تهیونگ بود😶و توذهنش...+پس رفتی با اون دختره😏....هه من که میدونم حسودیت شد😅🤏اَه دونا این چه فکرایی😶🤦وای چرا اینجوری شدم اصن به من چه اون لعنتی با کی میرقصه😏😶😬...دونا داشت زیرنگاه های سنگین مرده ذوب میشد😬😶......اون طرفم🤏😅دختری که با تهیونگ میرقصید محو زیبایی تهیونگ شده بود و زوم کرده بود روی ل..ب..ا..ی تهیونگ😈😶😆💔(شرمنده دیگه تهیونگه ها🤧🤏😅😭)..تهیونگ هم با یه لبخند سرد بهش زل زده بود😶 ولی همه فکرش پیش دونا بود و اون رو جلوش تصور میکرد😶🥺🤧💔.....خب و اما جیمینو ایو😅🤞....@وقتی تو چشمات نگاه میکنم تو هم همراهیم کن بیبی خجالتت چیه🥺😪🤏🤩(😶🤦😂)...&خجالت نمیکشم عه😅🤏..جیمین خیلی زیبا و حرفه ای میرقصید🤩😅😎 و اهنگو زمزمه میکرد🥺🤩😅🤞...آیو هم در عجب بود😂💔&جیمیناه💜...@هوممم...&ت...تو چجوری اینقد خوب میرقصی من نمیدونستم ازین کاراهم بلدی🤩✨من که باورم نمیشه😅💔...@خب دیگه من خیلی کارا بلدم که رو نمیکنم🤩😌😁....آیو باز میخندد😂😐🤦...چند لحظه بعد...&جیمینی✨...@جانم🤩😅....&بریم بشینیم من خستم شد دیگه🥺😬...@اوکی..بریم خانومم🤩😌(خانومم😂😶😐داش۴روزهم نیستا😬)....بعد از غذاخوردنو اینا...ساعت۲:۴۵صبح بود🌚😬که کیکو اینارو اوردن🤩🎂....بعداز تموم شدن تولد که تقریبا ساعت۴صبح بود خیلیا رفتن و فقط دوستای صمیمی کیت و دخترعمو و پسرعمو هاش مونده بودن....بعد جیمین تو گوش ایو😪@...بیبی از رفتارم با کیت ناراحت نشیا🤏🥺 ما هم دانشگاهی قدیمی هم هستیم اوکی نازم😅🤏🤩😉...&باشهههه😑(#حسود😐😂)بعد میرن پیش کیت که خداحافظی کنن...@خب دیگه کیت عزیز تولدت مبارک🤗🎂 خفن خودمون ترکوندی😉🤩ما دیگه باید بریم ممنون از پذیرایی خوبت خوشحال شدیم از دیدنت🤩😉...¶ممنونم ازینکه اومدین 🤗جیمین ازت ممنونم بابت کادوی خوبت...بعد همو بغل میکنن🤗😅...بقیه هم به نحو خودشون حرف میزننو بعد میرن😅🤏.........(خب اول اون انگشت مبارکتو😅🥺 اگه زحمتی نباشه بزنو لایک کن دیگههههه😂🥺🤩💔😐خب حالا برو ادامه😉🤩)
تهیونگ باعصبانیت دونا رو نگاه میکردو از اینکه با یه مردسن بالا رقصیده بود اتیش گرفته بود🥺💔😬😤...دونا هم که زیاد خورده بود....😂🤦🍷دست خودش نبودو گیج میزد...که یهو رفت سمت تهیونگ😶😬....+آهای پسر...چقد صورتت ا...ا..شناس🥴...تهیونگ کپ کرده بود😂😶...دونا دستشو حلقه میکنه دورکمر تهیونگ....(شتتتت بابا شتت🤦😂😳)...تهیونگ نمیدونست ذوق کنه یا عصبانی باشه😂🤦😬😤....آیو با تعجب به دونا نگاه میکرد😂🤦😶....&د...دونا حالت خوبه😂😐.......+اوممم....حا..الم عاییییه🤩😃بعد دستشو میکشه تو موهای تهیونگ😶🤦🙄...تهیونگ هم دست دونا رو میگیرهو میکشش کنار😶💔....+اوییی چیکار میکنی خوشتیپپپم🥺🥴...آیو میرهو دونا رو میگیره...&تهیونگ دوناحالش خوب نیست زیاده روی کرده😂🤦😪🤏🍷بعد میبرش تو ماشین😂🤦🤗..تهیونگ باخودش میگه..#ای کاش تو حالت عادی هم اینجور بودی💔🥺🤧😓..پس کی مال من میشی لعنتی😒💔🥺😫..که یهو حس میکنه کسی دستشو گذاشته رو شونش از پشت...برمیگردهو جیمینو لبخند زنان میبینه🤩🤗😁....@درست میشه...اره🥺🤏😃...#اهوم.امیدوارم🤏😣...
دخترا تو ماشین:...+اوم..ایو ماکجاییم😶😐.اون پسره چ..را..منو نبرد باخو..دیش..اومم...منو.؟.🥴💔...(اوه مای گاش...😂😐😶🤦.).آیو چشماشو تو حدقه سمتش میچرخونه...&دونا اروم باش😶😪🤏تو الان نمیفهمی داری چی میگی....جیمینو تهیونگم سوارمیشن...+اها...اومد...او..اون پسره خوشکل برای منه...ا..ها..اره..آیو اون..م..مال..منه🥺🤏😤...&باشه...باش...دونا...اروم....تهیونگ همینجوری زل زده بود به دونا و نمیدونست چی بگه😂🤦تو ذهنش#معلومه که من مال تو هستم...تو هم مال منی وفقط برای من ساخته شدی🥺🤩😈..خودم درستش میکنم🤏🥺😓....جیمین از حرفا و حرکات دونا خندش میگیرهو فرمونو میگیرهو میره😂🤦....
فرداصبح ساعت۱۰دانشگاه🤩🤏😪:
آیو تو راه رو قدم میزدو منتظر دونا بود که کلاسش تموم بشه 🤩✨(خب ببینین تو دانشگاه بعضی از کلاساشون باهم فرق داره😉)....که یهو همون پسره که دیشب تو مهمونی میخواست با آیو برقصه با یه پسردیگهو یه دختر جلو آیو ظاهرمیشه😪🤗😂😐🤦....$ببینین کی اینجاس😁😪.....دختره:امم بزار من بگم🤗😁یه دخترفقیر بدبخت که اویزون ی پسر پولدارو درسخون شده😅(خ..فه😐😆😑)..بعد همه میخندن....&شما کی هستین...ولم کنین این چرتو پرتا چین میگین😑🥺من اویزونش نیستم و ر...ا...بط ...ه اون به بقیه هیچ کی ربطی نداره...ایو تو ذهنش&ای خاک بر سرت آیو را...ب...ط..ه دیگه چیه اوضاعو بدتر کردی اَه💔😐😂...$اوه اوه اوه...دیگه چی😑😁...بعد میره جلو و لپ آیو رومیگیره😐💔🤦...$دختر بامزه ای هستی ازت خوشم اومده🤩🤏😆(😶😐😑)...اون یکی پسره دستشو میگیره...بعد میگه:هی تک خوری نکن منم هستما🤏🤗😈....دختره میخندهو:جیمین چشم بادومی هم🤩🥺 واسه من دیگه پس حله🤩🤗...(تو یکی ببنددددد😐😑😑😬🔪)....&دستمو ول کننن...تمومش کنید چرند گفتناتون رو😶😤...$تازه شروع شده😁...از شانس بد آیو جیمینو تهیونگ سرکلاس بودن😶😐💔....$چیشد اون فرشته نجاتت نیومد😅😄.....دختره آیو رو هول میده🥺😤...بعد میگه:اخی بچه کم اورده😆🥺....که یهو آیو می..زنه... تو..گ..وش دختره😌😶...&ببندین اون دهن..ک..ثی...فتونو.....$اوییی عصبانی میشی جذاب تر هم میشی🤩🤏😈....که یهو جیمین و تهیونگ کلاسشون تموم میشه...(اخیش خداروشکر🤩😂😪)...#اوففف هفته بعدی امتحان داریم🤧😤....بعد تهیونگ سرشو میچرخونهو آیو رو با اونا میبینه😶....اخمی میکنه و روبه جیمین..#ج...جیمینا غلط نکنم آیو تو دردسر افتاده😬😶..جیمین خندش میوفتهو نگاهشو میده سمتی که تهیونگ نشون داد...@او..اون آیوعه که😐اون..پسره ی ع...و..ض..ییی😡.صب کن ببینم اون پسره ی...😤😤😤😤😤😤.....بعد با تهیونگ عصبانی و تندتند رفت پیش اونا....$دختر چرا لقمه بزرگ تر از دهنت برمیداری بیا سمت مااا اره بی...که جیمین حرفشو با یه مشت 👊 قطع میکنه😶🤏😌😅....@پسره ی ع..و..ض..ی...مگه نگفته بودم نزدیکش نشوو😤😠...بعد یقشو میگیرهو @انگار زبون ادمیزاد حالیت نمیشه😶😤.....دختره:اوه مای گاد پارک جیمین پولدارو تهیونگ اوپا اومدن🤩😈😄🤞....آیو باتنفرو زیرچشمی نگاش کردو بعد روبه جیمین...&جیمینم بسه دیگه....کافیه...اون یکی پسره اروم به دختره میگه:بهتره بریم دیگه کافیه😬😶(ترسو بدبخت😂🤧)...دختره:هی تهیونگ اوپا ما غعلا میریم برای کلاس بعدامیبینمت🤩🤗(اعتماد به سقفو پرروییتو عشقه حاجی😂😶😐)....بعد مثل ی موش ترسو سریع میرن😂🤗....@توهم بهتره مثل رفیقات گ..م...ش..یو بری😤🤗بعد یقشو ول میکنهو پسره باترس نگاش میکنهو بعد میره😂😐🤗....بعد روبه ایو..@ازت عذرمیخوام اگه بخاطر من اذیتت کردن😶🤧🥺من باید زودترمیرسیدم🤧...اذیتت کردن🥺😤؟حرف بد چی زدن؟...&ن...نه هرچی هم گفتن برام مهم نبود مهم اینه که من تورو دارم و کسی هم نمیتونه مانعم بشه🤩✨(او قلبم🥺😶💜)...@عالیه بیبی خودم🤩🥺🤞✨.....بعد دوناهم کلاسش تموم میشه و میاد بیرون....+عه سلام جیمین🤗...@سلام...دونا با تعجب نگاهشون میکنه...+آممم...آیو چیزی شده🤨..آیو لبخند میزنه...&نه چیزی نیست...بعد تهیونگم پشت سرشو میخارونه..#س...سلام..خسته نباشی🤗🥺....دونا جوابشو نمیده💔😶....بعد به جیمینو آیو نگاه میکنه....+آممم... نظرتون چیه بریم کافه یا رستوران🤩🤏....آیو خوشحال میشهو🤩...&عالیه بریم....@خب پس بریم....تهیونگ و جیمین زودتر میرن تو پارکینگو آیو و دوناهم تو راه باهم حرف میزدن...آیو براش میگه چیشد و دوناهم چند عدد فحش بار پسره میکنه😅....
...&راستی دونا بگم دیشب چی میگفتی وچیکارا میکردی😁...+اوم..چیکارا🤨....آیو میخندهو😄&دی...دیشب زیاده روی کردی بودیو😅🤏🍷...+خب😶..&هیچ دیگه به تهیونگ میگفتی خوشتیپو نمیدونم مال منیو این چیزا😁😂😶🤦 تازه بغلش هم کردی😂😬....دونا کپ کرده بود و به خودش ف..حش میداد😅..+واااای خدامنو لعنت کنه چرا زودتر نگفتی😭🥺😤....&اشکال نداره بابا حالت سرجاش نبود تازه تهیونگ بیچاره هم کاریت نداشت😅🤏.بعد آیو باخنده....&فقط خوشم از اون قسمتی میاد که دست کشیدی توموهای مشکیش😅🤩😁..+وااااای من چه غل..طایی کردما😶🙄🤦...#من چیکارکنم اخه🥺😶دیگه کی باید ازش معذرت خواهی کنم🤏😶دیگه نمیتونم تحمل کنم....جیمینم داشت آبنبات میخورد ابنباتو از دهنش اروم میکشه بیرون🥺😶😂🍭....@اومم...ی...ییی..ی.کم بصبر به موقش🤏🤩(تو بخور😂🥺🍭).....#خب اخه کییی دیگه😤😶🤧دیگه داره دیر میشه🥺💔....@اوممم...ببند😶😂🤐 دیگه میشنونا😶..تهیونگم فقط اون موقع میخواست از ریلکسی جیمین خودشو داربزنه😶💔😂..@خب سوارشین🤗....دونا ابنباتو تو دست جیمین میبینهو اخم میکنه🥺😅...+اویییی😑جیمین تک خوری نکن پس ما چی😅🥺منم ابنبات موخوام🥺😅....جیمین میخندهو😅تو داشبورد یه بسته پر ابنباتو میاره بیرون😅😶🤩...بعد باهاشون حرف میزنه🥺😶😐...@اویییی....متاسفم خوشکلای من😶دلم براتون تنگ میشه😶🥺🤗💔😂😐...بعد به هرکدوم از بچه ها سه تا ابنبات میده🤗🍭...(بیاین ابنبات بچه های خوبو حرف گوش کن🤗😂😶)....@بچه ها نظرتون چیه بریم آروک🤗....و همه زیرچشمیو شوکه نگاش میکنن😂😶😑...بعد یکصداهو هماهنگ😂🤩....&+#نخیررررر😶😑..@اوییی چرا خب😅🥺💔.....+گرفتی مارو داداش😶😅خب این همه جا😶....&اره خب راست میگه😶🤏😅اونجا فقط پرکتابهو قهوه های گرون😶💔من گشنمه جیمیناااه😬🥺....#خارج از این🤏😑اونجاشده پاتوق جنابعالی😂😶بزار یه وقت دیگه برو من که میدونم میخوای بری کتاب بخونی😑🤏😅..منم گشنمه بریم رستوران🥺🤩...جیمین دستاشو میبره بالا😅...@اعوکیییی حرفی ندارم🤐💔(اخی بچم🥺😂)....@آیو تو دیگه چرا ازت انتظارنداشتم طرف اینارو بگیری😅🤏🥺💔....&نهههه😅خب راس میگه بریم یه جایی که نرفتیم تاحالا...گشنمه خب عه😶🥺.@اوکی بیبی من🥺✨😅 پسسس🙃بریم اون رستوران خفنه که تو خیابون کویین🤩✨...#حله بریم🤏😪.....ساعت ۲:۴۵ظهر بود😐🤞✨...@گایز هرچی میخورین تو لیست انتخاب کنینو بدین تاسفارش بدم🤩😪🤏...#من که سوشی😄🤞...&منم هرچی سفارش دادی همون😄🤏...@هرچی دوس داریو بزن😄🤏✨....&اممم...باشه خب منم پاستای میگو🤗🍤...@اوهومم☺️و تو دونا....+منم..اممم...خیلی وقته پیتزانخوردم💔😶یه پیتزای مخصوص🤗...@اوکی...بعد گارسونو صدامیزنه...@بفرمایین اقا اممم برای منم مرغ سوخاریو سالاد
برگ بیارین🤗🤞....گارسون:چشم جناب✨....بعد از تموم شدن غذاشون...جیمین میره حساب کنه آیو هم میره دستشویی...دونا هنوز داشت میخورد😅✨...تهیونگ هم میخواست حرف بزنهو عذرخواهی کنه😶💔🤞ولی نمیدونست چجوری...گیجو منگ به دونا خیره بود😂💔🥺...دونا متوجه نگای سنگینش میشهو سرشو میاره بالا😶...+اهای....به چی نگاه میکنی😶😑.....#ها😄هی...هیچی...م..من..😶.+توچی😑...#م..من میخواستم ازت...بخاطر اون...روز عذرخواهی کنم...🥺🤧💔م..من..نمیخواستم...اونجو..+کافیه😤😑🤏لازم نکرده....بعد بلندمیشهو میره😶💔.....تهیونگ میره دنبالش...#...باور...کن...من..نمیخواستم اونجوری بشه م..من..متاسفم دونا🥺😓....دونا وایمیسته...بعد باحالت تمسخر و باخنده😶🤞+هاااا...ت..تو متاسفی😅😐😑تو اگر ازین کارت پشیمون بودی همون اولش باید عذرخواهی میکردی😶🥺🤏...#م..من میخواستم زودتر ازین بهت بگم ولی +ولی؟...#ولی نمیدونستم چجوری باید بهت بگم😶💔🥺...من.م..(خب گایز ادامه داخل نتیجس اول لایکو بزن 🤩✨)
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
15 لایک
پارااااتتتتتتتتت بعدیبییببببببببیییییییی😐
میزرمش منتظر ببمونین شرمنده اگع دیر ب دیر میام
💗:))
گایزم یکم بصبرید خیلی زود پارت بعد رو میزارم😃🥺 خیلی شرمنده اخه امتحانامون شروع شده🥺💔
چرا ادامه نمیدی؟؟؟
الان فصل امتحاناس خیلی خیلی شرمنده بچه ها🥺🙂💔میزارم سعی میکنم تو هفته اینده بزارم و یه چیزی...ناظرای محترم لطفا منتشر کنین اینقد بی انصاف نباشین...مثلا اون یکی فیکم رو رد کردن😒😏💔
پس چی شد این داستانه، چرا ادامه نمیدی؟ سرت شلوغه؟🥺🥺
دارم اون یکی داتسانه رو مینویسم امون بده 🥺😭😂
همینه دیگه همه کارو باهم انجام میدم همین میشع😂😓ولی نه میزارم✨🤩💜
باشه ممنون
ببخشید😅
خواهش میکنم😅💜
از اونجا که ناظران گرامی با من سر لجن🙂💔😏پارت اخر زندگی ادامه داره رو رد کردن و خیلییییی ناراحتمو شاید از تستچی رفتم ولی خلاصه بگم سعی میکنم پارت جدید عشق به سبک موسیقیو بزارم و اگه رد شد چاره ای جز رفتن نیس🙂💔
عاااااااالیهههههههه ادامش نمیدی؟؟😢😢
خیلی قشنگه لطفا ادامش بدهههههه
پارت بعدو بزارررررررر😢💜😭
ممنون🤩💜چرا اگه نتیجه رو خونده باشی ادامه داره دیگه🤩😉💜💜💜
چرا اونی ک تو نتیجه بود رو خوندم
لطفا پارت بعدو بزاررررر😂💔
اوک میزارم😂🤏💜فقط اگه لایکو کامنتام کم باشن دیرمیزارما😑💔🙂😂🥺
اوک قول میدیم لایک و کامنتارو بترکونیمممم😂😂😂💜
تا الان فقط۴لایک😂🤧🤧🤧🤧
معلومه که باید ادامه بدی، اگه ادامه ندی طرفدار پر و پا قرصت که من باشم خودمو زنده به گور میکنم بمولا😐👌🏻
مرسییییی، این پارت هم مثل ۴ تا پارت قبلی عالی بود و من دوباره باید چند روز صبر کنم واسه پارت ۶😅💕💕💕💕💕👋🏻👋🏻💙💙💙💙💜💜💜💜💜
معلومه که ادامه میدم ولی خب یا منتشر نمیکنن یا هم دیر منتشر میکنن ولی میزارمش🤩🤏💜
اممم خب ببین شاید دستت اشتباهی خورده رو حذف تست😅💔😬شایدم حذفش کردن ولی نمیدونم از دوباره بزارش بعد اگر چیزی داره ویراییشش بده ببین چی میشه🤏💜✨
🙁💕👌🏻
باشه بازم امتحان میکنم، به نظرت اکانتم حذف شده؟ اگه این دفعه هم نشد فکر کنم باید اکانتم رو حدف کنم☹
نه واسه من که اکانتت هس🤩🤗واااای نه چی میگی 😐🥺چرا حذف کنی خووو خب من خودممم خیلی حرص میخورم تا منتشر بشن باس صبرایوب داشته باشی فرزندم صبر😂🤏🤗
دقیقا😅😅😅👌🏻👌🏻
خداااااا بالاخره گذاشتیش،مرسییییییی💜💜💜💜😍😍😍🤩🤩🤩🥰🥰🥰🥰🥰
وااای یسسس اومد خودم هم دارم از خوشحالی میترکممم 😂😭🤩بابا۴روز تو بررسی بود🥺🥺🥺😬
راستی میشه یه چیزی ازت بپرسم؟ من میخواستم برای اولین بار تست بسازم، دو تا ساختم توسط ناظر رد شد با اینکه چیز بدی نداشت. بعد از اون دو تای دیگه متفاوت درست کردم ، رفت تو صف بررسی چند ساعت بعد که اومدم چک کنم ببینم منتشر شده یا نه دیدم زده تستی ثبت نکرده اید. مشکل از کجاست؟ تسته منتشر شده یا حذف شده؟ و اینکه چرا اینجوری شده؟😁💕
من از تو بیشتر دارم میترکم😅😅💜💜