زندگی من ³

وقتی خونه اومدم سرم به شدت درد میکردم برا همین خوابیدم وقتی بیدار شدم هبچی از دیشب یادم نبود نمیدونم ولی سختم بود تکالیفم برا همین ننوشتم و رفتم به بیرون به یکی از دوستام به اسم لایانا زنگ زدم گفتم بیا خونم

اونم اومد خونه من با هم یکم غذا خوردیم و رلتیم خرید و چند تا لباس خریدیم رفتیم به مغازه Koppelki اونجا پر ویایل بی تی اس و کیپام بود نشستیم با خرید چون منم تازه به کلرت برداشتم جدن اون بایسش در بی تی اس جین بود RJ رو خرید و وسایل دیگری از حین منم از همش خریدم MANG , KOOKI , SHOOKI TATA ..........وقتی خریدیم تصمیم گرفتیم بریم خونه ببینیم و به لیا دوست سومم زنگ زدم چون میخواستم با اون ۳ تا تو یه تونه بمونم

زنگ زدم و لیا یه خونه رو انتخاب کرد که خیلی گرون بود ۷۰ میلیارد بود چون خیلی بزرگ بود ۴ خوابه هم بود . رفتیم به خریدن مبل میب های سفید نرم و زیبایی خریدیم اشپز خونه را بسیار زیبا چیدیم و تموم کردیم

پیام بازرگانی ......... 😐

وسایل بی تی اسمون و ارمی بمبامون رو گزاشتیم تو اتاقلمون من و ۳ تا دوستام خونمون و اتاقامون طرح بی تی اس بود فردا شد پس فردا کنسرت بی ای اس بود همه دوستام و ارمی ها خوشحال بودن توی کرا کنسرت بود اونحلیی که ما زندگی میکنیم

من و ارمی ها همه ارمی بمب هامون رو حاضر کرده بودیم من لباسام رو به رنگ بنفش انتخاب کردم و من تل کوکیم رو هم برداشتم و زدم سرم

من و ۳ تا دوستام بلیت داشتیم بنابرین رفتیم به کنسرت کنسرت در شب بود خیلی قشنگ بود لیا خیلی خوشحال بود مخصوصا خودم bts اهنگ بلک سوان رو خوندن اهنگ ....... خوندن و اون شب خیلی خوب بود ولی وقتی تهته انگ نخوند و وایساد انگار یه اتفاقی براش افتاد نمیدونم ولی انگار ....... بقیه اش در پارت ⁴