خیلی ترسیده یودم دراون لحظه خیلی هم نگران بودم😓///من//آهای کسی اینجا نیست؟؟(2بار گفتم)////سلام بونا //من//ها؟کی اینجاس؟خودتو نشون بده😓///بونا چرا تو ازش استفاده نمیکنی؟//من//از چی؟ازچی استعاده نمیکنم؟😐وایسا نرو نرو وایسااااااااااااااااااااا///////از خواب بلند میشم///من//وایی چه خوتب عجیبی بود😵بزا برم پیش عشقم ///رفتم دم در خونشون///من//عشقم عجیجم بدو بیا پایین عع چرا جواب نمیده بزار زنگ بزنم عه سلام خالع چطوری؟ماریا بگو بیاد پایین ! //خاله= عزیزم ماریا اصلا حالش خوب نیست همش چرت و پرت میگع//من///بزار خاله بیام پیشش درست میشه ////رفتم بالا یه جورایی اضطراب داشت میخواست هیچی نگه اما از حلقومش کشیدم ییرون😐/////من^///آجی جانم چیشده..........
آجی میشی
آره هیلدا هستم 14ساله❤14ساله توچی؟☺
آره هیلدا هستم 14ساله❤14ساله توچی؟☺
برو تو پروفایلم نظرسنجیم درباره خودم هس نظرسنجی های دیگه ام را انجام بده و کامنت بزار فالوم کن تاگمم نکنی
چشم
آجی داستانت خیلی جالبه 🥺🌸
💞
پارت بعد پلیز 🥺♥️🌹
چشم حتما
عالی ♥️
ممندنم❤