دختر گمشده جکسون ها این قسمت آلرژی

خب باید از همه شما عذرخواهی کنم این چند هفته امتحان داشتم و نتونستم بنویسم خوب بریم سراغ داستان لایک و کامنت و فالو فراموش نشه فالو =فالو

از زبان راوی: بچه های خودشون رو معرفی کردن و بعد نشستن سر جاشون و بعد معلم شروع کرد به درس دادن زنگ تفریح همه بجز مرینت و آلیا و نینو دور بچه های جکسون جمع شده بودن بچه هی از مارینا می پرسیدن که تو گفتی دختر دومی پس خواهرت کجاست مایکل که می‌خواست موضوع رو تغیر بده گفت خواهر ما به شما مربوط نیست که کجاست ‌ بعد زنگ کلاس خورد و همه رفتن سر کلاس مارینا و یرادراش و مرینت به توت‌فرنگی حساسیت دارن و کلویی به مرینت کیک توت‌فرنگی داد البته اون میدونسته که مرینت حساسیت داره و به مارینا و مایکل و متیو هم داد البته نمی‌دونست که اینها هم حساسیت دارن مرینت کیک رو خورد و افتاد روی زمین اون سه تا هم داشتن می خوردن که بادیدن مرینت میخواست بندازن بیرون کیک رو که اون ها هم از هوش رفتن و....

و معلم و مدیر سریع خودشون رو رسوندن و از کلوی ۱۰ نمره از نمره انضباطش کم کردن و اون سه تا رو به بیمارستان منتقل کردن وبه پدر و مادر هاشون هم خبر دادن و اونها هم زود خودشون رو رسوندن چون مارینا و مایکل و متیو بچه پولدار بودن محل بستری شدنشون با مرینت جدا بود و خانواده جکسون ها پدر و مادر مرینت رو ندیدن . بچه ها یک روز داخل بیمارستان بستری شدن و فردای اون روز همگی دوباره رفتن مدرسه روز ازنو وزی ازنو . کلویی بعد از اینکه این اتفاق افتاد خیلی عصبانی شد نه به خاطر اینکه مرینت حالش بد شد چون روی متیو کراش داشته و چون اون حالش بدشده عذاب وجدان گرفته و دلش میخواد از متیو و مایکل و مارینا عذرخواهی کنه اما اگر از اونا عذر خواهی کنه باید از مرینت هم عذرخواهی کنه و هووووو تو در تو میشه و آخر آبروش میره( خودم هم نفهمیدم چی شد نفهمیدین مشکلی نداره)

از زبان مرینت : کلویی اومد به من یک کیک داد من با خودم گفتم چقدر مهربان شده و بعد یک کوچولو از اون کیک خوردم و بعد نفهمیدم چی شد وقتی بیدار شدم دیدم داخل بیمارستان هستم و پدر و مادرم هم کنارم هستن از اونها پرسیدم چرا اینجام بعد گفتن که من توت فرنگی خوردم و بی هوش شدم اما من هیچ وقت توت فرنگی نخوردم وای یادم اومد کلویی بهم کیک داد حتما داخلش توت‌فرنگی بوده از دستش ناراحت شدم. فردا وقتی رفتم مدرسه دیدم اون میخواد از بچه های آقای جکسون عذرخواهی کنه اما میدونست اگر از اون ها عذرخواهی کنه باید از من هم عذرخواهی کنه پس نکرد و رفت

از زبان آدرین : بعد از اون اتفاق ها رفتیم خونه که بابا مامان گفتن بریم پیششون تا در باره چند تا چیز با هامون حرف بزنن و ما هم رفتیم اونا گفتن عمو مارک و خاله مارتا( خانم و آقای جکسون پدر و مادر متیو مایکل و مارینا) گفتن که بچه ها به توت‌فرنگی آلرژی دارن پس به همه بچه های کلاس اینو بگیم و بهشون هشدار بدیم حتی چیزی که بوی توت فرنگی بده هم نباید بیارن مدرسه حتی عطر . و اینکه داخل درس ها بهشون کمک کنیم ما هم قبول کردیم که اریکا گفت : مامان بابا میشه در مورد دختر گمشده خاله و عمو بگید ؟

از زبان اریکا : مامان بابا در باره چیز هایی که میخواستن حرف بزنن حرف زدن و من بعد حرفاشون گفتم : میشه درباره دختر گمشده خاله مارتا و عمو مارک بگید؟ اون هم مثل خواهر و برادراش به توت فرنگی آلرژی داره؟ مامانم گفت : آره اون هم به توت فرنگی آلرژی داشت برای چی میپرسی ؟ گفتم هیچی چیز مهمی نیست بعد با بچه ها رفتیم بالا که بریم توی اتاق هامون وقتی که می‌خواستیم بریم داخل به بچه ها گفتم بچه ها یک لحظه بیاین کارتون دارم وقتی رفتیم داخل اتاق من بهشون گفتم : من فکر میکنم بدونم کی دختر گمشده خاله و عمو هست . اریک : از کجا میدونی ؟ اریکا : خوب یک لحظه به چند ثانیه قبل از زمانی که مارینا و متیو مایکل بیهوش بشن فکر کنین آدرین: خوب؟ اریکا : اگه یادتون باشه مرینت افتاد زمین و وقتی که رسیدیم بیمارستان گفتن که اون هم به توت‌فرنگی آلرژی داره آدرین و اریک: خوب که چی؟ ادرینا : خوب خ*ل*ه*ا منظور اریکا اینه که ممکنه مرینت دختر عمو و خاله باشه اگر به مرینت دقت کنین میفهمین که موهاش هم رنگ مایکل هست و چشاشون هم مثل هم هست و ته چهره خاله و عمو رو هم داره و به توت‌فرنگی آلرژی داره پس میشه گفت... همه باهم: دختر عمو و خاله هستتتتتتتت اریک و آدرین : بیاین این ها رو به مایکل و متیو مارینا بگیم . اریکا : آره باید بگیم تا بتونیم با هم دیگه دنبالش بگردین آدرینا: آره از قدیم گفتن چند فکر بهتر از یک فکر هست