عشق یهویی وارت 2💜💙💚💛🧡❤

👇❤🧡💛💚💙💜

سلام امیدوارم خوشتون بیاد ❤🧡💛💚💙💜 ببخشید پارت بعد خیلی کم بود ولی اومدم جبران کنم😆😆😆😆😆😆😆😆😆😆😆😆😆😆😆😆😆

(از زبون مرینت) از کت تشکر کردم و کت گفت بیشتر مراقب خودت باش منم با لبخند گفتم باشه😊 و رفتم سمت خونه فردا صبح پاشدم دیدم بازم مثل همیشه دیر کردم 😑 سریع وسایلم جمع کردم و راه افتادم سمت مدرسه 🏢 مرینت:بازم دیر کردم نه😑 الیا:ولی شانس اوردی هنوز خانم نیومده🙂

ادرین و نینو اومدن و به الیا و مرینت سلام دادن و نشستن جاشون الیا :مرینت نمیخای حستو به ادرین بگی مرینت: الیا شوخیت گرفته معلومه که ادرین کاگامی رو دوست داره الیا:اما............ مرینت:اما بی اما خانم بوستیه اومد و شروع کرد به درس دادن مرینتم محو ادرین بود☺☺☺☺☺☺☺☺

زنگ خورد و کلاس تموم شد مرینت و بقیه رفتن کلای هنر و بعد کلاس هنر الیا گفت امروز با بچه ها داریم میریم بستنی بخوریم توهم بیا مرینتم قبول کرد ساعت 5 بود و مرینت اماده شد و رفت پیش الیا (از زبان مرینت) رفتم پیش الیا از شانس خوبم ادرین بود😁😁😁😁😆 بعد با بچه ها رفتیم بستنی خوردیم و بعد الیا با من اومد خونه ی ما

استراحت😘😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😄😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😄😄😄😁😁😁😁😄😁😁😄😄😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😄😄😄😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😄😄😄😄😄😄😄😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁

داشتیم با الیا حرف میزدم الیا:مرینت مرینت:بله الیا:کی میخای به ادرین بگی که عاشقشی مرینت:الیا تو کلاسم بهت گفتم اون عاشقم نیست الیا:تو از کجا اینقدر متمعنی مرینت:معلومه الیا:ولی تو یه روز عتراف میکنی من متمعنم😄😄😄😄😄😄😄😁😄😄

داشتن همینجور حرف میزدم که 🤯

برو بعدی چالش داریم😆😆👈

مرینت یا ادرین؟

بای بای👋