
پارت اول راز درون
سلام من ات هستم
امروز من با اشتیاق بلند شدم و آماده شدم تا برای آخرین بار روز قشنگم را در ایران با خانواده ام بگذرانمو ساعت حدود ۵ بعد ازظهر بود که سوار هواپیما شدیم (ات و میسو) داخل هواپیما با یک پسر به اسم کریس آشنا شدیم اصلیت کریس چینی هست اما داخل ایران بزرگ شده بود تا کره داشتیم حرف میزدیم کریس هم مثل من و میسو داخل رشته موسیقی بود
وقتی که به سئول رسدیم من خیلی خوشحال بودم داشتیم میرفتیم که داخل فرودگاه بی تی اس را دیدیم خیلی هیجان زده شده بودیم اما من نمی تونستم برای کسی که طرفدارش بودم خوشحالی کنم اما سعی میکردم که وانمود کنم برای اون خوشحال نیستم چون دوستیم با میسو خیلی برام مهم بود اما کریس خیلی خوشحال نبود انگار که از بی تی اس خوشش نمی اومد بعدش دیدم که میسو سریع دوید سمت جیمین و من هم انگار نه انگار به کریس گفتم که بریم میسو هم کارش تموم شد بعدش اومد
وقتی که به سئول رسدیم من خیلی خوشحال بودم داشتیم میرفتیم که داخل فرودگاه بی تی اس را دیدیم خیلی هیجان زده شده بودیم اما من نمی تونستم برای کسی که طرفدارش بودم خوشحالی کنم اما سعی میکردم که وانمود کنم برای اون خوشحال نیستم چون دوستیم با میسو خیلی برام مهم بود اما کریس خیلی خوشحال نبود انگار که از بی تی اس خوشش نمی اومد بعدش دیدم که میسو سریع دوید سمت جیمین و من هم انگار نه انگار به کریس گفتم که بریم میسو هم کارش تموم شد بعدش اومد
میسو که کارش تموم شد اومد بعد از من پرسید که چرا نیومدم من هم گفتم چون کریس تنها بود بعد تا شب داخل خیابون ها گشتیم فردا روز اول دانشگاه بود باید اماده میشدم که فردا زیاد کار نداشته باشم رفتیم با میسو خوابگاه بعد میسو بهم گفت جیمین از همه خیلی جذاب تر بود من خیلی داشتم ناراحت میشدم نمیدونستم چیکار کنم وقتی رفتم روی تختم کلی گریه کردم و بعد خوابم برد....
خب این پارت اول بود از پارت بعد جیمین هم وارد داستان میشه امید وارم دوست داشته باشید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود
عالی بود🥢💕