دختر میلیاردر

سلام من مرینت مارگارات هستم دو تا خواهر و یک دانه برادر دارم اسم برادم پیتر مارگارات و اسم خواهرام میا و آلیسا مارگارات است من داخل یک خانواده خیلی پولدار زندگی می کنم من مدیر شرکت ماشین سازی بنز و طراح بسیار ماهری هستم

ما امروز داریم به مدرسه مد و طراحی میریم من و خواهرم میا 19 سالمونه و دوقولو هستیم خواهرم آلیسا و برادرم پیتر 20 سالشونه وقتی به مدرسه رسیدیم وقت معرفی بود با دوتا پسر به اسم های مارک و آدرین آشنا شدیم هر دوتاشون از اول کلاس تا زنگ آخر داشتن به من نگاه می کردم راستی چشمای من آبی آسمانی است

تا اینکه ...................

اون پسر آدرین ⁦❣️⁩ آمد بهم گفت ببخشید می شود بدع ببخشید بعد از ظهر با من قرار بگذارید این پسره جلوی من همش دست و پاشو گم می کرد 🥺 منم گفتم باشه ساعت چند گفت ساعت 6 ساعت تقریبا نزدیک 6 بود من داشتم حاضر می شدم

یک کفش باشه بلند قرمز ⁦♥️⁩ یک بلیز نیم تنه چرم با یک دامن صورتی راه راه پوشیدم وقت رفتن رسید سوار لیموزین شدم و رفتم (یک نکته بگم آدرین اینجا زیاد پول دار نیست پس با لیموزین نمیاد )

رسیدم به جای قرار خیلی زیبا و لوکس بود همه جا رزرو شده بود و کسی داخل رستوران نبود

نشستم سر میز خیلی زیبا بود 👏.............

وقتی آدرین امد چیزی که دیدم را باور نمی کردم 😲😲😲😲

ببخشید جای حساس کات کردم ولی خوب این اولین تست منه امیدوارم خوشتون آمده باشه ممنون می شم نظر بدید 🥺 بگید دوست داشتید یا نه

در مورد چیزهای دیگه بنویسم یا نه واقعا ممنون می شم کامنت بزارید و با نظر هاتون منو خوشحال کنید تا پارت بعدی فعلا خدانگهدار