
سلام این اولین داستان منه امید وارم خوشتون بیاد
صبح مثل همیشه ساعت ۵بیدار شدم نمی دونستم چیکارکنم برا همین هم زنگ زدم فی فیران(یه اسم الکی)وقتی جواب داد شروع کردم به انگلیسی بلغور کردن (نکته من حرف هاش رو اگه از زبان کره ای میگه به فارسی مینویسم )الو سلام کجایی انجا ساعت چنده خوابیدی بیداری الو جواب بده خوبی مامانت خوبه بابات خوبه داداش چطور ؟؟جواب بده
فی فی :بسه بسه یکی یک بپرس اره خوبن خوبم اینجا ساعت ۷ (یه ساعته همینجوری )نه خواب نبودم بیدار بودم (نکته اسم این فردکه حرف زد هرچی باشه میتوانید بجاش اسم خودتون رو فرر کنید )من:فی فی دارم میام انجا خیلی دلم تنگیده بودش فی فی:بگو نتنگه من:حالا که تنگی ده کاریش نمیشه کرد برا من زبون درازی نکن من خودم از تو بالا تر زبون درازی میکنم 😛فی فی:باشه بابا نمیکنم
* ااو فی فی من تو فرودگاهم میای دنبالم ؟فی فی:باشه گوره خر 😛من:بودی هستی خواهی بود 😛😛😛فی فی :یه وقت کم نیاریا من:نه نمیارم نترس😉فی فی :کوفت تو راهم من:کفتو بخور ولب بیا * یه ماه بعد
وای فی فی فیف سریع باش دیگه بدو رفتم ها (نکته بابای شما تو داستان خیلی پول داره ولی شما از پولش استفاده نمیکنید )من رفتم میخوای بیا مخوای نیا -امدم بابا بزار یراق کنندم رو بزنم +بابا این مهومنی خیلی مهمه بابا گفته اگه نیام کلم رو دستمه اگه دیر برسم زبانم رو دستم زگد برسم گل تو دستمه 😂پس سریع باش -امدم
* رسیدیم مهمونی هنوز داشتن تدارکات رو اماده میکردن و ما هم تو این زمان وقت برا عوض کردن لباس داشتیم تو رختکن بودیم من یه ست مشکی زدم فی فی که میگفت شبیه خوناشام شدم ولی میدونم از حسودی میگه 😂کفش قرمز لباس نه چندان بدونه پف و نه چندان پف دار سیاه دو لایه که لایه ی زیرش قرمز بود و وفتی میچرخیدم لایه ی قرمزش هم پیدا میشد
بچه ها من کم مینویسم ببخشد اگه خوب از اب در امد بعدیارو زیاد منویسم
تقریباً همه امده بودن فقط من یه چند نفر رو دیدم که ماسک زده بودن با کلاه و عینک اول رفتم کنارشون یکم تو صورتشون نگاه کردم یه دفه کلاه رو برداشتم چون سیاه بود (من کلا عاشقه رنگه سیاهم )بد بختا مندن فکرشم نمیکردن همچین کاری بکنم 😁چیه شیطنتم گل کرده👿 ولی اگه بیشتر از سته شیطنت کنم گوشم تو دستمه 👂اخ اخ پدرم امد کنارم ویه گل رو به زور کرد تو دستم منم چون رز ابی یا قرمز با مشکی یا هر رنگ دیگه ی گل نبود از عمد انداختم زمین و گفتم من رز میخوام میخوای بخوا میخوای نخوا من اینو دست نمیگیرما گفته باشم حالا اینقدر بلند گفتمکه نگاها رو ما سابت شد دو باره گفتم چیه نگاه داره یا اش میدن اگه میدن من عاشقشم برم بگیرم بدبختا داشتن شاخ در می اوردن اگه ادامه میدادم بشخصه شاخارو میدیدم ان چشای هندونه شده انو دهن های وا مونده یدفه از دهنم پرید گفتم مگه شما با کلاس نییستید چرا دهناتون بازه یعنی الان جنازمم از این مهمونی بیرون نمیره 😭😭
بچه ها من تا برگه ی ده ادامه میدم برگه اضاف اوردم 😁😁
بابا دستم رو گرفت کشید تو اتاق شروع کرد به رو زدن تا چرخید شورع کردم به در اوردن اداش (نکته بابای واقیی تون نیست و از بس این حرف ها و حرکت هارو انجام داده شما حفظ شدین )
تا برگشت همون جا خشک شدم یه دست بالا به دست کنارم خودم خندم کرفت چه برسه به بابام معلوم بود داره خنده اش رو پنهان میکنه ولی چندان موفق نبود یه دفعه جررررررر جوری زد زیر خنده که منم موردم از خنده همه امدن تو اتاق منو بابام رو زمین خوابیده بودیم میخوندیدیم یکه نفر از میام جمع:اقای سانگ خانم سانگ شیو(نکته الکی اسمش به کره ای این طوری تلفض میشه )
این پارتم تمام شد
نظر لطفاً
برگه اضافه 😂😂
همایت کنید
من چی بگم ؟؟
گود بای
تا هفته ی اینده
این برگه مونده با، ی برگه ی دیگه ای
بچه ها داستان درباره یه چیزای دیگه هم بسازم ؟؟؟؟ گمراه بمونید تا هفته ی بعد یا دو روز بعد اگه نظری دارید تو نظرات بگین لطفاً خدا نگهدار
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود پارت بعدی 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍
سلام عزیزم خوشحال میشم به تیزر فیکم یه سر بزنی و نظرتو بگی