
خب خب عمل به قول گفته بودم که داستان می زارم خیلی هم داستان قشنگیه پس حمایت کنید و به دوستانتون معرفی کنین..🥰🥰
اینجا شروع می شه: سلام من اسمم ملیسا هست و ۱۸ سالمه ❤ تک فرزندم و دورگه ی ایران و انگلیس هستم تقریبا توی خونه تنهام چون پدرو مادرم یه شرکت توی انگلیس دارن و الان انگلیس هستن ... ووقتی پدرو مادرم ایرانن برادر مامانم داییم اونجا رو اداره می کنه....یعنی مامانم انگلستانی و بابام ایرانیه ...وضع مالی خیلی خوبی داریم ... رویام اینکه آیدل کره ای بشم ......و کمپانی بیگ هیت من و قبول کنه راستش ...........
راستش من.......چند روز پیش یه کلیپ برای کمپانی بیگ هیت فرستادم از رقص و خوندنم ...و قراره اگر خوب بود منو قبول کن .....و آیدل بشم ☺🤩 خب راستش من استعداد خوبی دارم و عموی یکی از دوستام که اسمش آوا هست تو کمپانی کار می کنه و خب رئیس کمپانی روی حرفاش حساب می بره اونم باهاشون صحبت کرد منم کلیپ و فرستادم و......امیدوارم قبول بشم ......امیدوارم☺☺☺☺ از توی فکر و خیال درومدم و به سمت بلشگاه بزرگی که توی زیر زمین بود رفتم تا یکی برقصم و ورزش کنم ....هیکل خیلی خوبی دارم ......
چشمام بزرگ و عصلیه و پوست سفیدی دارم و لبای نسبتا بزرگی دارم و موهای طلاییی دارم که خیلی خوشمله .☺ بینی کوچکی دارم ... من خیلی خوشبختم خیلی 🤩🤩🤩 راستش من روحیه ی خیلی خوبی دارم همیشه شاد هستم و برای رویام می جنگم و تلاش می کنم ....من باید آیدل بشم . ..دوس دارم...
دوس دارم.....لیدر هم باشم ....البته همون آیدل بشم هم بسه آره.......... به باشگاه رسیدم اول یه موزیک ورزشی صیصتمی گذاشتم و بعدتردمیل رفتم و بعد هم ...........کلی رقصیدم .. خسته شده بودم از ورزش دس کشیدم و یه نگاه به گوشیم کردم ......وااااااااااا ۳ ساعت گذشته بود و الان ساعت ۸ شب بود ....... ساعت ۹ شب با آوا قراره بریم دور دور اونم با لامبورگینی خوشمل خودم ...یا با زبان رسمی ماشین سواری ....،🙄
از باشگاه بیرون اومدم و رفتم تو اتاقم و یه دس لباس راحتی برداشتم و به سمت حموم راهی شدم..... وای چه حال می ده بعد ورزش حمام کنی ..... موهام خیلی بلند بودن واسه همینم حمامم طول می کشید ..... .......... برو اسلاید بعدی______
بعد ۳۰ دقیقه از حموم بیرون اومدم و چون عجله کردم تا دیر نشه زودتر از همیشه تموم شد... یه نگاه به خودم کردم و گفتم لباسم و بپوشم و برم دیگه خونه نمی مونم که بخواد لباس راحتی بپوشم ...... یه شلوار جین انتخاب کردم و یه مانتوی لی تا بالای زانوم پوشیدم و مو هام و بستم و از جلو دو طرف شو با باریم انداختم بیرون و بقیه ی موهام و هم از پشت شال بیرون آوردم ...... سوییچ ماشین و برداشتم وارد راه پله شدم.....
کفش سفیدم و اسپرتم رو پوشیدم و سوار ماشین شدم در برقی بود و با کنترل بازش کردم و بستم ......... رسیدم دم خونه آوا و دیدم روی یه سکو نشسته و داره حرص می خوره اصلا حواسش به اطراف نبود چند بار بوق زدم تا به خودش اومد وقتی دید منم ....سریع با سرعت و عصبانیت اومد و توی ماشین نشست..... (علامت آوا:+)(علامت خود ملیسا_) +کجا بودی چرا انقد دیر کردی تو آخه😡نمی دونی منتظرم..هااا؟ _ای بابا مگه یه ربع بیشتتر شد +آره الان ساعت۲۱:۲۲ دقیقه هست .....
_باشه باشه دوباره غرغر نکن .. +من غرمی زنم؟😠 _آره . +را بیوفت _باشح پامو گذاشتم روی گازو تا جایی که تونستم و خلوت بود تند روندم ...... _اول بریم یه شام بزنیم .... +بریم دیگه موقع شامه _بریم که رفتیم به سمت پاتوق همیشه گیمون رفتیم ......یه رستوران خیلی باکلاس و ۵ ستاره⭐⭐⭐⭐⭐ صدای موزیک و تا آخر باز کردم .....یه ماشین پارس کنارمون بود یه دختره بود علامت کورس و داد منم علامت دادم که نمی تونی ببری از ماشین جوون جوونی من .....و با سرعت پاشو گذاشت روی گاز تقریبا ازمون فاصله گرفته بود که پامو گذاشتم روی گاز و توی ۱۵ ثانیه بهش رسیدم و ازش جلو زدم و یه جا پارک کردم...اونم پشتم همین کارو کرد..
از ماشین اومدم بیرون و اونم بیرون اومد و اومد سمتم ... (علامت دختره÷) _دیدی نتونستی!! ÷آره ولی تو هم انصاف داشته باش دیگه ولی ماشین تو لامبورگینی هس متوجهی که.. _آره خوبم متوجه ام .... ÷من اسمم هدیه اس .. دستش و آورد جلو و باهاش دس دادم و بلافاصله گفتم :خوشبختم .. ÷اما دس فرمونت هم خوبه ها _یه لامبورگینی سوار و هیچوقت دست کم نگیر🙂 ÷نگفتی اسمت چیه؟!
خب خب امیدوارم تا الان خوشتون اومده باشه اگر عیبی داشت توی کامنتا بگید ...حمایت کنید مرسی پارت² رو هم به زودی می زارم .❤❤
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (0)