
سلام این پارت خیلی هیجانی هست
بله بچه ها اونا بالاخره رسیدن به کوه نوردیا یعنی آخرین کوه که بعد از این کوه میرسن به کوه شارلی یعنی کوهی که الماس آلارم توش قرار دارد
کوه نوردیا بلند، دراز، و مِه آلود بود سار: میگم بچه ها ما میتونیم از این کوه بالا بریم آخه خیلی بلندههههههه جک: خب نمیدونم سارا این کوه رو نمیشه ازش بالا رفت فرد: آره باید برگردیم خونه سارا: نه نه نمیتونیم برگردیم آخه ما ما جک:ما چی؟ سارا: من به اون الماس نیاز دارم جک: ببین سارا ما دوتا کمکت میکنیم ولی تو باید دلیل خواستن اون الماس رو به ما بگی
فرد: اره
سارا:این مسئله برمیگرده به سیزده سال پیش پدر و مادر من ترکم کردن اونا منو به آقای واتسون دادن و بعد رفتن
این چه ربطی به الماس داره _ الان میگم دوازده سال بعد که همین پارسال بود آقای واتسون بهم گفت که باید براش یه چیزی بیارم فرد_ لابد همون الماس _ آره درسته
جک: ولی اون چرا از تو خواسته اون که میدونسته تو نمیتونی الماس رو بیاری _ آره برای همین گفت چون با یه کسی سر من شرط بسته آقای واتسون مرد خوبیه فرد: پس چرا سر تو شرط بسته اگه خوبه سارا: اشتباه کرد اون با کسی بازی کرد و اون شخص برد ولی آقای واتسون التماس کرد برای همین اونا باهم شرط یستن
که اگه من التماس آلارم رو براشون بیارم اونا منو با خودشون نمیبرن جک: فقط یه سوال تو چرا از من بدت میومد،؟ سارا: من متاسفم جک اصلا دوست نداشتم که تو با فرد باشی فرد: اینو بدون سارا من همیشه دوستت میمونم
سارا _ممنون فرد و همدیگه رو بغل کردن جک: بس کنید این هندی بازی هارو باید بریم بالای کوه نوردیا سارا_ او آره حواسم پرت شد فرد: حالا چجوری میریم بالا جک : من یه فکری دارم میتونیم از آهن هایی که اینجا ریخته استفاده کنیم. اونا آهن هارو برداشتن و از کوه بالا رفتن اونا به بالای کوه نوردیا رسیدن خیلی دراز بود و بدتر از اون مِه آلود بود اونا دستای همدیگه رو گرفتن و با کمی ترس رفتن و رفتن و رفتن و رفتن و رفتن و رفتن و رفتن و رفتن و رفتن و رفتن و رفتن تا اینکه یهو سارا دستش ول شد جک گفت سارا کجا؟ اما دید سارا همینطور داره میره نگاهی به فرد کرد اون هم داشت میرفت جک رفت پیش سارا انگار مِه جادویی بود ولی چرا به جک اثر نکرد دست سارا رو گرفت و بعد دست فرد رو گرفت وقتی دست اونا رو گرفت ناگهان مه رفت سارا و فرد هم به حالت قبل برگشتن حالا رسیده بودن به ته کوه ته کوه مثل سرسره بود اونا لیز خوردن و تا پایین کوه رفتن و رسیدن به کوه شارلی باید منتظر پارت بعدی بمانید
امیدوارم خوشتون اومده باشه دیگه داریم به اخرای داستان نزدیک میشیم
کامنت یادتون نره ♥️
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (0)