11 اسلاید صحیح/غلط توسط: JINA🎭 انتشار: 3 سال پیش 1,106 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
پارتی پشم ریزون و پشم ریزون و بازم پشم ریزون.... اصن بدون پشم نمیشه وارد داستانای من شد یوهاهاها امااااااا یک نکتههه خیلی مهممممم. حتما تا نتیجه تستو انجام بدین . نتیجه مهمهههههه.
با ابی ک ریخت روم چشمامو باز کردم.سرم گیج میرفت.کنار صورتم سوخت و باعث شد ک کمی اجیر بشم.از لای چشمام ب فردی ک سیلی زده بود نگاه کردم.چقد اشنایه!!!میخواستم برم جلوتر تا از نزدیک ببینمش ولی با تکون نخوردن از جام فهمیدم دستو پام بسته ی.در صدم ثانیه همه چیز یادم اومد.با بهت برگشتم و ب قیافه سوهو نگاه کردم.با پوزخند نگاهم میکرد.سعی میکرد خودشو ریلکس نشون بده ولی عصبانی بود.
جین هو(چ..چرا).
سوهو محل نداد و ب سمت میزی ک گوشه اتاق بود رفت داشت یک چیزایی رو روی میز مرتب میکرد ولی چون پشتش ب من بود نمیتونستم ببینم ک چیکار میکنه.به اتاق نگاهی کردم.اتاق کثیفی نبود ولی معلوم بود ک چند سال کسی ازش استفاده نکرده.
سوهو با میز به سمت من برگشت و میز رو کنارم قرار داد.ب میز نگاهی انداختم ب ضرب به طرف سوهو برگشتم.
جین هو(اینا چ..چیه؟).
سوهو:خودت داری میبینی.وسایل برای شکنجه و کشتن تو.
جین هو(چی میگی؟این حرفا یعنی چی.برای چی منو اوردی اینجا).
بدون حرف یک تیغ رو برداشت و اومد جلوم وایستاد.رو صورتم خم شد و گفت:برای انتقام.و تیغ رو عمیغ کرد بلای رون پام.جیغ بلندی زدم و از درد دستامو مشت کردم و چشمامو روی هم فشار دادم.تیغ رو تا جای زانوم کشید..تیغ رو با لبخند از پام خارج کرد.از درد بیحال شده بودم.
چشمامو باز کردم و به پام نگاه کردم شلوار سفید تیمارستان کاملا قرمز شده بود.پام به شدت خون ریزی داشت.انگشتشو نزدیک پام اورد و انگشتشو کشید روی زخمم.با تمام توانم جیغ زدم.
سوهو:تازه اولشه بیب.
و یک چیزهای رو به سر انگشتم چسبوند.و یهو یک شک بهم وارد شد.جیغ زدم .اونقد جیغ زده بودم ک صدام گرفته بود.اون دستگاه شوکر بود.جوری ناله میکردم ک دل شیطون هم ب رحم میومد.یک دفعه کل بدنم خیس شد.یک سطل اب ریخته بود روم و تمام.اون میخواست با اب فشار شک رو بیشتر کنه.من قطعا میمردم.اون شک رو وارد کرد.و سیاهی مطلق....
از زبان جونگ کوک
(علامت یونگی+)(علامت کوکی_)
_ بهت میگم منو بیار بیرون.
+برا چی باید حرفتو باور کنم و بیارمت بیرون.
_ببین رو اعصابم راه نرو الان میزنه دختررو میکشه.
+چرا انقد اون دختره رو اعصاب برات مهمه؟
_ب ت چ.فقط اون کاری رو بکن ک من بهت میگم.هیچ میدونی اون دختر کی هست؟
+کیه؟
_اون دختره آقای لیه که بخواطرش مجبور شدیم بریم تو اون تیمارستان .میتونیم ازش خیلی استفاده کنیم.
+چه ربطی داره.رئیس هیچ وقت از ما نخواست دختررو بدزدیم.
_رئیس مرد.چندروز پیش مرد.پس کاریو ک بهت میگم انجام بده
+چ..چی؟
_میخام دختره رو بدزدم و فرار کنم.پس این در لعنتی باز کن.
یونگی بعد کمی مکث دوید و رفت ب سمت اتاق مدیریت سالن و دکمه باز شدن در اتاق منو زد.از اتاق بیرون اومد.با سرعت از پله های تیمارستان رفتیم بالا.تو طبقه بالا حدود ده تا اتاق بود.در تمام اتاق ها رو با عجلع باز کردم بجز در اتاق اخری.از ت اتاق صدای قهقه خنده میومد.
+من میرم اطلاعات اون کثافتو هک کنم ت هم برو دختره رو نجات بده.
سر تکون دادم.یونگی دوید سمت راه پله ها و تو پیچ راه پله محو شد.
در اتاقو اروم باز کردم.پشت سوهو ب من بود.تخته ای برداشتم و از پشت زدم ت سرش ک بیهوش شد.نمیخواستم بکشمش چون ممکن بود ردمونو بگیرن.
جین هو لیچ اب روی صندلی بیهوش شده بود.پای راستش شکاف خورده بود و به شدت خون ریزی داشت.دستو پاشو باز کردم.کولش کردم و زدم بیرون.یونگی هم به ما ملحق شد.قرار بود از پنجره اتاق مدیرت ک طبقه اول بود و رو به خیابون بود فرار کنیم.اون پایین یکی منتظر ما بود...
+خب بریم...
&عجله کنین دیگه...
_به اینجاش فکر نکرده بودم ک قراره با کسی ک رو کولمه بیام پایین.
&هی واستا ببینم اون کیه؟.
_بعدن بهت توضیح میدم.فعلا یک فکری بکن تا کسی نیومده.
+چقد تو بی عرضه ای.دخترو بنداز من میگیرمش بعدش خودت بیا.
_یااااااا به کی گفتی بی عرضه.اگه بپرم جفتمون میمیریم.
&رئیس بسه.تو بنداز من میگیرمش.
+مگه کیسه گونیه؟
&فکر بهتری داری؟
خیلی اروم جین هو رو دادم به اونا و خودمم پریدم پایین.در کمک راننده رو باز کردم و نشستم.
_خب حرکت کن.
&....
_چیه مث بز زل زدی ب من؟
&این دختره کیه؟
_گفتم بعدا میگم.
&نووو نوو الان!
_هووووف دختر لی عه.
&چیییییییییی؟
_فهمیدی برو دیگه.
اینم عکس اون بنده خدایی که این علامتو & داشت.معرفی میکنم کیم تهیونگ🙂✋
با سر درد چشمامو باز کردم.مسخرس ولی جدیدا همش باید چشمامو باز کنم تا خنجر بعدی ت قلبم حس کنم.اینبار چشمامو باز نکردم فقط بهوش اومدم.اگه چشمامو باز میکردم معلوم نبود ایندفعه چه اتفاقی برام میوفتاد.چشمامو باز کردم.چقد سرم درد میکنه.نور اینجا باعث میشد ک سر دردم بدتر بشه.اینجا...اینجا؟چرا من اینجام؟با بهت برگشتم دو تا دور اتاقو نگاه کردم.کلی ادم اونجا بود.کلی تخت...ست همه چیز سفید بود...و همه تیشرتای گشاد خاکستری بدون شلوار پوشیده بودن ک تا زیر زانوشون بود.حدود سی تا ادم اونجا بود.مرد و زن.بچه و پیر.دستی جلوی صرتم تکون خورد.
به صاحب دست نگاه کردم.یک دختر تقریبا پونزده-شونزده ساله ریزه میزه بود.چهره خیلی بامزه و خوشگلی داشت.
*ب..به هوش اومدین؟
به نظر میومد خجالتی باشه.یک دفعه یاد وضعیتم افتادم.زود به پام نگاه کردم.باند پیچی شده بود و هنوز درد داشت.بدنم رنگ پریده بود و به شدت ضعف داشتم.
*براتون باند پیچی کردم.دو روز ک بیهوشین.
جین هو(ا..ینجا کجاست).
با شنیدن صدام چشمام درشت شد.صدام به شدت گرفته بود و گلوم میسوخت.
*منم مثل شما تازه اومدم.
÷هی کوچولو.
به سمت صدا بر گشتم یک پسر نسبتا جوون داشت به سمت ما میومد. اومد جلو و چونه دختره رو گرفت تو دستش.
*و..ولم کن.
÷هه.خیال کردی.ولت نمیکنم.
جین هو(ولش کن).
÷تو چکارشی؟
جین هو(خودت چکارشی؟).
÷نسبتی باهاش ندارم فقت از این به بعد مال منه.
جین هو(چی با خودت فکر کردی که بقیه رو مال خودت حساب میکنی؟).
÷سر من داد نزنا.
جین هو(داد میزنم مثلا میخوای چه غلطی بکنی؟).
اومد جلو و یقمو گرفت و از روی تخت کشوندم پایین.ولی بخواطر زخمم نتونستم روی پام وایستم و افتادم.
÷تو ک فلجی.شب حالیت میکنم.
جین هو(هیچ غلطی نمیتونی بکنی).
یک پوزخند بهم زد و رفت سمت دختره دستشو گرفت همراه خودش کشیدش.به زور از جام بلند شدم و به سختی تونستم ی قدم راه برم ک افتادم زمین.
جین هو(ولش کننننننن).
بدون توجه به من داشت میبردش.که یهو در اتاق باز شد و دو تا ادم که کت شلوار مشکی و هیکلی بودن وارد شدن .
÷ببرین آمادش کنین.
اون مردا رفتن سمت دختر و بازوهاشو گرفتن و میخواستن از اتاق ببرنش بیرون.دختر گریه میکرد و کمک میخواست.به خودم اومدم و سریع از جام بلند شدم.بدون توجه ب درد پام به سمتشون قدم برداشتم و جلشونو گرفتم.
جین هو(هی ک..کجا میبرینش).یکی از اون مردا اومد جلو و با شدت پرتم کرد اون ور.دوباره بلند شدم و دنبال دختر دویدم.فقط یک قدم مونده بود که دستشو بگیرم ک یکی از پشت گرفتم.هرچی دست و پا زدم نتونستم ازش جدا بشم.و دختره از جلو دیدم محو شد.دست های کسی ک دورم حلقه شده بود شل شد.با سرعت به سمتش برگشتم ولی بخواطر درد پام افتادم روی زمین
زخم پام باز شده بود و خون ریزی داشت.اشکام کل صورتمو خیس کرده بودن.بخواطر درد بخواطر بدبختی بخواطر سردرگمی دستای یکی از زیر زانو هام رد شد و منو برد به سمت تخت.به قیافش نگاه کردم.همونی بود ک نزاشت برم پیش دختره.یک پسر ظریف با موهای طلایی.
#زخمت باز شده باید پانسمانش کنم.
چقد صداش ارامش بخش بود.بلافاصله یک پسر با جعبه کمک های اولیه اومد ب سمت تخت و جعبه رو به مو طلایی داد.بانداژ چسب و چند تا چیز ضد عفونی کننده رو برداشت و تیشرتمو تا بالای زخمم داد بالا.زود دستمو گذاشتم رو چشماش.
#شوخیت گرفته؟من اینطوری نمیتونم پانسمانت کنم.
به پسری که جعبه رو اورده بود نگاه کردم.با لبخند مهربونی سرشو تکون داد.با تردید دستمو از روی چشماش برداشتم و اون مشغول پانسمان شد.معذب بودم ولی اون پسر قطعا از بقیه ادمای اینجا بهتر بود.
جین هو(اسمت چیه).
# پارک جیمین.تو چی؟
جین هو(لی جین هو).
#باید بیشتر حواستو جمع کنی.
جین هو(اون دختره رو کجا بردن).
جیمین مکث کرد و سرشو انداخت پایین.
اون پسر مهربونه این حرفو زده بود.پس بخواطره رفع ن*ی*ا*ز هاشون اونو بردن.باورم نمیشه.
#معلومه ضعف داری من میرم برات یک چیزی بیارم بخوری.
جیمین از تختم دور شد و رفت.به پسر نگاه کردم پسر مهربونی به نظر میومد.گردنبندش توجهمو جلب کرد به گردنبندش نگاهی انداختم.نععععع امکان نداره......
از زبون جونگ کوک(& علامت تیهونگ)(_علامت جونگ کوک)(+ علامت یونگی)
خودمو روی تخت پرت کردم چرااا ... اون عوضی چطور تونست رئیس رو به قتل برسونه. اون برای من مثل پدر نداشتم بود....
& هی جونگکوکااا
_اییش چی میخای تهیونگ باز. یک دقه میزاری بکپم من ؟
&پاشو پاشو باید بریم مراسم..
_ اخ اصن یادم نبود.. حال خانم چطوره؟
& تعریفی نداره...
_باش تا تو بری پایین منم میام ..
دوش سریعی گرفتم . لباس های سیاهمو پوشیدم ...عطر مورد علاقمو روی تنم خالی کردم .
+اوو مستر جئون عروسی تشریف میبرین یا مجلس ختم ؟
_تروخدا خفه شو حوصله تو یکی رو ندارم.
+هوی . با هیونگت اینجوری صحبت نکن.
_ تو هیچ وقت هیونگ من نبودی و نخواهی بودد...
داشتم میرفتم که دستمو کشید.
+هی واستا میخام یک چیزی بگم..
_چی شده باز؟
+این دختره جین هچ رو چی کارش کنیم؟
_ گفتم که اون طعمه خوبی به نظر میاد. فعلا یه مدت همونجا نگهش داریم
+ اخه مشکل همین جاست دقیقا..
_مشکل چیه ؟
+مشکل اینه که یه جا نمیشه این دختره رو بند کرد.. امروز دردسر درست کرده بود.
_....
+چیه؟
_بعدا براش تصمیم میگیریم. فعلا من باید برم.
سوار ماشین شدم . این دختره هم مثه باباش یک آشغال بیشتر نیست.
از همون روز اول که پاشو گزاشت تو تیمارستان برای ما دردسر بود..
.....
به مکان مراسم رسیدیم . از ماشین پیاده شدم و رفتم داخل. آدم های زیادی اونجا جمع شده بودند.
شخصی از جلوم رد شد . اون اون اینجا چی کار میکنه دیگه....
11 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
61 لایک
جواب سوال 1 : نمیدونم
جواب سوال 2 : نمیدونم
جواب سوال 3 : نمیدونم
آجی میشه یه ندا بدی خوبی یا نه؟ جان من پارت بعد🤧❤️
خوبم نع خوب نیستم با این امتحانا 🙂🥺الان تو برسیه اگه منتشر نشد با نظر سنجی میزارم😐❤️
آجی من از تو خرابترم فردا باید فارسی بدم خیلی سخته🤧نمیشد جای این امتحان بی تی اس میدادم به خدا از ۲۰ ۱۰۰ میاوردم😂البته همه آرمیها
آجیل نظرسنجی بزاری میگن درجا منتشر میشه راسته؟ یه بار امتحان کن شاید شد؟
منم امتحانننن دارم🙂🙂💔
اگه تا فردا منتشر نشد تو نزرسنجی میزارممممممممم👍❤️😂😅
بازم باید منتظر بمونم🤧پس این پارت که میاد برای جبران زیاد باشه و هیجانی 😂😍
هم خیلییییی زیاده هم خیلی هیجانیی❤️😂
منتشر کن دیگه اینطوری میگی خیلی هیجانی میشم 😻🤧✨
بعدی
تا آخر هفته میزارمممم🙂
مرسییییییی
پارت بعدیییییی
چشممممم
دیدی گفتم هر پارت یک ماه طول میکشه گفتی نه🙁❤️😂
بابا جان منتشر نمیکنهههههههه😭😶
دخیخا🤧
خب حالت نظرسنجی بزار نمیشه؟ یه چیزی که بلافاصله منتشر کنه آجی💔🤧
یکی دیگه هم این پیشنهاد و داده بود.یادم رف.مرسی بابات منتظر بودن پارت بعد.اصن خیلی امید میدین😍❤️🥺🙂🧚♀️
باشه تا کی منتظر بمونم 😂
فدات😍😍
کاربرا و ممد توجه
اگه این تست پارت بعدش رو برسی نکنید آرزو میکنم هواپیما کره روتون سقوط کنه😐👏🏼🍡✊🏿🤞🏻
آرزوی به شدت قشنگی بودددد.ولی شیش بار گذاشتم نمد چرا منتشر نمیکنععععه😭🙂😐دوباره میزارم ولی اگه منتشر نکرد دیگه ردددد میدممم😶
عاجی اگه نیومد میتونی توی نظرسنجی بزاری نظرسنجی درجا منتشر میشه
جدییی؟؟نمیدونستمممممم.مرسییی حالا دوباره میزارم امروز.منتشر نشد تو نظر سنجی میزارم🙂🧚♀️✨
تو یه هفته پیش قرار بود پارت بذاریا دختر🥲💔
تا حالا چهار بار گذاشتممممم.تستچی ردش میکنههههه.به خدا کلافه شدم😐😭😭😭
عکس نوشته بذار شاید قبول کنه
این پارت طولانیه اگه بخوام بزارم حدود ۳۰ تا اسلاید میشه😐😂
چه بهترررررر😍🤣
ولی جون من یه کار کن که بشه چشم به راهم🥲❤
باشه امروز تلاشمو میکنم اگه نشد خودمو از بالای خونه پرت میکنم پایین😐🙂
وایسا منم ببر🙂
بش😂
پارت بعد چرا نمیذاریییییی
تو برسیه به مولا
همین الان گزاشتم
هعی زندگی
دیدی گفتم تا دو سه روز دیگه نمیاد الان ۳ روز شده😣عیب نداره بازم صبر میکنم😪
فردا صب میزارمش.عیمصپصنصمصن😂💔🥺✋
باشه ببینیم و تعریف کنیم😐😂💔
چرا انقد دیر به دیر پارت میذاری بشررررررررررررررررررر توروخدا هر روز پارت بذار
یاااااااا اگه هروز پارت بزارم ک نمیشه تا فردا پسفردا میزارم😂💔✋🤕🤗
هیق😕💔😂