life of love

سلام من یه داستان جدید از میراکلس میخوام بنویسم

ادرین:پلک میدونی سخته که عاشق باشی و اون نخواد باتو باشه پلک:خوشبختانه عشق من کنار منه کارامل ادرین "از دست تو پلک تو هم با اون کارامل ولی هنوز نمیتونم درک کنم پلک :خب ادرین اگه میخوای بدونی که اون کیه باید یه جا دعوت کنی و باهاش حرف بزنی شاید بگه پلک در ذهنش (البته اگه بگه خخ)ادرین :البته خب شاید بشه

پلگ پنجه ها تو پلگ :نه من باهات شوخی کردم کت نوار : خب چطور لیدی باگ رو بیارم البته با یه دروغ که فکر کنه یکی اکوما شده باید بهش زنگ بزنم ... لیدی باگ :باید تبدیل بشیم لیدی باگ تیکی :به نظرت واقعت داره چون خبرنگار ها هیچ موردی در مورد این نگفتن مرینت (ببخشید ایندفعه با علامت مساوی میگم چی بگن چون انگار مشکل پیدا کرده کیبورد )=خب تیکی کت نوار هیچ وقت بهم دروغ نگفته اشکال نداره بریم

مرینت =تیکی دختر کفشدوزکی اماده لیدی باگ=بریم ببینیم کی پلاس من کی هست

لیدی باگ =(بعد از رسیدن)کت نوار پس پلاس من کجاس و الان کسی اکوما نشده پس چرا من رو اوردی اینجا کت نوار = الان پلاس من اینجا نیست بذار ببرمت پیش اون چشاتو ببند چون پلاس من با کنترل چشم کارشو انجام میده لیدی باگ = باشه

کت نوار =رسیدیم چشاتو میتونی باز کنی لیدی باگ =پس پلاس من کجاس کت نوار =پلاس منی وجود نداره بخاطر این اوردمت که بشینی و حرف بزنیم اگه هم دعوتت میکردم باز هم نمیومدی

لیدی باگ =باشه اما زود باش کت نوار =میگم بهتر نیست هم دیگر رو بشناسیم لیدی باگ = نه اکان نداره خودت که میدونی چرا نباید همیدیگر رو بشناسیم کت نوار = خب بنظرت بهتر نمیشه لیدی باگ =(با حالت غمگین )متاسفم کت نوار ولی نمیتونیم

هاکموت = بله بلخره یه انسان ناراحت برای من اکوما ی من برو و شرورش کن .......راوی=اکوما داشت به کت نوار نزدیک میشد لیدی باگ =مواظب باش کت نوار اون یه اکوماس کت نوار =برام مهم نیست

کت نوار =یا میگی کی هستی یا دیگه مهم نیست چی میشه

لیدی باگ =با..شه ب.اش.ه (با حالت پته پته) می.گم من..م.ن مرینتم کت نوار =اما اما تو چی

ببخشید جای بدی کات کردم ممنون میشم نظر بدید چه طور بود امید وارم خوشتون بیاد