پارت قبلی خیلی طفدار داشت و تصمیم گرفتم امروز پارت بعدی رو بنویسم
داشتم میدویدم دیگر به نفسای آخرم رسیده بودم که یهو یه کوچه کنارم دیدم چند تا کوچه پشت سر هم بود و همشون رو بعد از اون یکی پیچیدم خداروشکر گمم کردن 😪 خیلی گرسنم بود یه رستوران فسفودی دیدم میخواستم به جانا زنگ بزنم ( دوست صمیمیته ) چون همون رستورانی بود که جانا دوست داشت ( علامت ا/ت ×علامت جانا *) × الو سلام جانا خوبی ؟ *اره خوبم تو خوبی ؟ ×نه خوب نیستم اصلا میگم بیا همون رستورانی که همیشه میای فقط زودتر بیا دارم از گشنگی میمیرم !*چرا خوب نیستی ؟ × تو بیا من برات تعریف میکنم! * باشه (پایان مکالمه )
8 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
19 لایک
عالی
عالییییییییییییییییببییییییییییییییییییی💜💜💝💝💜💝💝💝💜💝💜💜💝💜💜💝💝💜💜💝💜💝💜💜💝💜💜💝💝💜💝
جیمین ما دیوونه نیستا اینجوریش نکن ولی عالی بود زود زود بزار گلم