حقیقت یک فضایی ( P2)

خب توجه توجه 😐 گفتم داستانام اولش قشنگ نیستا حالا کم کم قشنگ تر میشه 😐🤦🏻‍♀️🤣

از زبان ا/ت رسیدم به دانشگاه هیجان داشتم نمیدونم چرا امسال برام خاصه 😃🤣 انگار دیگه کامل مستقل شدم 😐😃 به ساعت نگاه کردم هنوز سه دیقه تا هشت مونده بود میخواستم سر هشت برم تو برا همین صبوری کردم 😐🤣 یهو یه ماشین با سرعت 100000 جلوم ترمز کرد سریع کیفشا برداشت در ماشینا بست و رفت 😐 فک کنم سال دومی یا سومی بود چون کتاب و اینا را داشت ولی به ما الان باید بدن یهو چشم به ساعت خورد دو دیقه دیر شد واییییییییییییییی 😐🤦🏻‍♀️ هر وقت خواستم یه کاریا مثل ادم انجام بدم گند زدم توش عه

از زبان تهیونگ ( بگم که بچه ها خانواده ای که تهیونگا به فرزند خوندگی قبول کردند خیلیییییییی پولدارن برا همین دو تا ماشین مودل بالا و یه موتور داره 😐🤣 ) داشتم قشنگ رانندگیم میکردم یهو چشم به ساعت خورد واییی همین مونده امسال شروع نشده دیر امدگی بخورم 🤦🏻‍♀️ مثل چی گاز دادم دم دانشگته ترمز کردم یه دختره قشنگ معلوم بود از سرعتم ترسیده بود سریع سلام کردم رفتم تو اصا شنید سلامما 🤣 معلوم نیست ولش دیرههههه سریع رفتم تو کلاس به استاد سلام کردم نشستم سر جام مثل همیشه کنار کوک نشستم که بتونیم یکم شیطونی کنیم 🤣

از زبان ا/ت رفتم تو کلاس بندیا را دیدم رفتم تو کلاس خودم بغل یه دختره نشستم خوشگل بود به نطر دختر خوبی میومد نشستم بغلش سلام کردم ( علامت این شخص جدید # ) @ سلام # سلامم اسمت چیه @ اسم من ا/تست جانگ ا/ت # منم تویی عم جئون تویی @ خوشبختم # می تو 😅 از زبان ا/ت مدیر اومد یکم چرت و پرت گفت بعد کتابا را داد و رفت متابا را گزاشتیم تو کیفمون بعد معلما اومدن خودشونا معرفی کردن و اینا بعدشم تعطیل شدیم در واقع امروز فقط زود تعطیل میشدیم من و تویی نشستیم با هم کلی حرف زدیم و حسابی اشنا شدیم تا جایی که شنیدم تا الان رو نصف بچه های دانشگاه کراش زده 😐🤣 یه هفته اینجوری گزشت من و تویی دوست تر میشدیم و تعداد کراشای تویی بیشتر میشد منم از دست کارایی که میکرد جر میخوردم البته نا گفته نماند که تویی یه داداش به اسم جونگ کوک داره که سال سومیه و اگه بفهمه تویی رو کسی کراش زده کلشا میکنه🤣

از زبان تهیونگ مدیر گفت که همه بیان صف بگیرن وایی باز چه چرتی میخواد بلغور کنه از زبان ا/ت رفتیم صف گرفتیم مدیر اومد یکم چرت و پرت گفت بعدشم گفت میخوایم کل دانشگاها به یه اردو ببریم توی جنگل من یهو ذوق کردم اولین اردو با تویی 🤣😃 تویی هم ذوققق کرده بود بعد یهو مدیر گفت گروهای 4 نفره بشید بعد یهو ذوقمون کور شد 😐 مدیر گفت که باید 4 نفره بشید چون کارای گروهی دارید و باید تقسیم کار کنید و هدف از اردو اینه 😐 @تویییی میگما ما چی کار کنیم من با بقیه ی بچه ها اشنا نیستم خب # منم نیستم 🥲 ............ # عههه فهمیدم بیا بریم با کوک یه گروه شیم البته اگه اون گروه نداشته باشه @ اوم نمد بیا بریم # خب برو بگو @ یااا داداش تو عه ها # هعیی باش بیا # سلام داداشی ( علامت کوک & ) & باز چه دست گلی به اب دادی 😐😏 # یاااا اومدم سلام کنما & خب سلام # ببین این ا/تست & اوم خوش بختم @ و همچنین😐 &🤣 @😐🤣 # چی شده الان 😐 & خیلی پوکره ولی پوکر نیست 🤣یعنی پوکر نیست ولی پوکره 🤣🤦🏻‍♀️اصا ولش🤣🤦🏻‍♀️ @🤣😐🤦🏻‍♀️# خب حالا ما اومدیم بگیم اگه گروه نداری & عه وایساااااااا به ته بگم رفت به جیمین بگه ایتیتیمسنطنیننطئنزططدتزدطتططتدط @ ارامشششششششششش برو بگو خب & باش رفتم ( بچه ها مدرسه دوروزا برا اردو تعطیل کرده بود برا همین اینا الان ولن 😐 ) کوک اومد و گفت اوکیه و اونا نه با ماعن و من رفتم به مدیر گفتما اوکی شد # واییی خوب شد جیمین نیومد با ما @ چرا # خیلی کراشهههههههههههههههههههههه@ ای خدا # اخه ببین کیوته هاته نازه خفنه باحاله وویییییییی اصا اصلی ترین کراشم اونه @ عه به سلامتی کی میان خواستگاری🤣 # یااا ا/ت جلو کوک چیزی نگیا @ نمیگم نمیگم🤣

&بچه ها منا تهیونگ اماده ایم شمام اماده کنید فردا صبح زود پاشین بیاین مدرسه با ته اشنا شین # اوکیه @ خب مام که اماده ایم ........................................ فردا صبح & سلاااااام @ سلام تر 🤣 ¥سلام ترتر 🤣 @ سلام تر تر تر & 😐#😐& خب بسه حالا 🤣 & ببین ته این ا/تست دوست تویی ¥ میشناسمش قبلا دیدمش @ کی من ؟؟؟ 🙄 ¥اره🤣 @ کی کی کجا چی 😐🤣 ¥ اولین روز مدرسه دیدمت سلام کردم ولی جواب ندادی فک کنم نشنیدی @ هن بزا بیاندیشمممممم عه ارهههه 😐🤣 اون ماشینه که مث چی اومد ¥ اره دقیقا همون # خب اگه هما میشناسین که هیچی & مینیبوس اومدددددد @عه بریم

از زبان ته منا کوک رفتیم اون طرف نشستیم ا/ت و تویی اون طرف ره افتادیم که بریم ....... خب بچه ها این تموم شد خب برید نتیجه انچه خواهید دید داره انچه خواهید دیدا بخوانید میفهمید فاز داستان چیه 😐🤣