سلام دوستان عزیزم من مارال هستم. این اولین داستانیه که من تو تستچی گذاشتم. داستان در مورد یه دختره به اسم کیانا که سومین سال دانشگاهشه ،عاشق برادرشه و با مادر و پدر و برادر بزرگترش زندگی میکنه و معمولا با یه گروه پنج نفره که دوستاش هستن این ور و اون ور میره. مطمعن باشید داستان خیلی باحالیه.حتما بخونیدش چون مطمعنا خیلی لذت میبرید. دوستتون دارم.😘😘😘
طبق معمول با صدای قوقولی قوقول هشدار گوشیم از خواب بیدار شدم و خاموشش کردم ولی معلوم بود چشمام حسابی پف داره و قرمز شده اینو از سوزش چشمام و این که لای چشمام باز نمیشد فهمیدم. ولی من هر روز این جوری میشدم و این چیز تازه ای نبود.خدا به داد شوهر آینده برسه که اول صبح وقتی بیدار بشه و منو ببینه مطمعنا با جن اشتباه میگیره از بس که چشمام پفی میشه 😁😁(خخخخخ) _یه جوری میگه انگار کسی میاد اینو از ترشیدگی نجات بده ._اه اه اه صدای درون تویی؟ چند وقتی بود که ازت خبری نبود امیدوار شده بودم _خفه. لیاقت همنشینی با من و نداری اصلا من میرم.بیشعوررررر. _خودتی . به درک اصلأ زحمتو کم کن.😜😜
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
1 لایک
پارت بعد چرا نمیاد؟؟😭😭😭آجی دو ماه گذشته چرا پارت بعد رو نمی زاری 😭
هالی یود اسم من هم کیانا هست
چه عالی😍.ایشالا بقیشم دوست داشته باشید.
بد نبود ولی خیلی کوتاه بود😋🍬🍭 ادامه بده😋🍭😇🍬
عالی بود پارت بعدی رو زود بزار لطفا
حتماً عزیزم♥️💋♥️😘😍
وایی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی بود قسمت بعدی رو بزار زود
خیلی ممنون عزیزم♥️ حالا که خوشتون اومد همین الان بعدی رو میذارم♥️♥️♥️😘😘😘💋💋💋💋
این تازه شروع داستان بود.☺️☺️☺️
خوشحال می شم پست بگذارید.🥰🥰🥰
دوستتون دارم.😘😘😘