
سلام من اومدم به پارت ۲ این رمان لایک و کامنت یادت نره
از زبان مرینت:نگاه کن تیکی اینجا نوشته راه درمان خون آشام ها عشق حقیقی بوده و فقط با این درمان میشوند گفت: چقدر خوب گفتم:ولی من که عاشق کت نوار نیستم گفت:فعلاً کت نوار داره بهت پیام میده برو پیشش ببین چی میگه گفتم :باشه تیکی اسپاتس آن وقتی رسیدم اونجا بهم گفت: میدونم اونجایی نترس نمیخوام بهت صدمه بزنم خودمو کنترل میکنم و اجازه نمیدم گفتم: من متاسفم کت خیلی ببخشید گفت:تو که کاری نکردی کار درست رو تو انجام دادی مای لیدی

از زبان لیدی باگ:کت نوار من راه درمان تو رو پیدا کردم گفت:واقعاً خیلی خوشحال شدم گفتم:ولی راهش عشق حقیقی گفت :ولی من که هیچ عشقی ندارم تنها کسی که تا حالا عاشقش شدم تویی گفتم:خیلی متاسفم خداحافظ. توی ذهن لیدی باگ: شاید من نتونستم قانعش کنم ولی شاید مرینت بتونه.وقتی رسیدم خونه کت نوار روی پشت بام جلویی بود صداش کردم گفتم:کت نوار از لیدی باگ شنیدم چت شده بیا اینجا کارت دارم..اومد و روی نرده های بالکن من وایساد و گفت:سلام پرنسس خوبی؟؟؟گفتم:من خوبم تو خوبی حالت خوبه؟؟ گفت من خیلی خوب نیستم بعد از اون ماجرای برج ایفل (عکس پارت)
از زبان کت نوار: یک هو یک احساس گرسنگی بهم دست داد پریدم رفتم یه دزد رو دیدم که داشت از یه خانوم جوان دزدی میکرد رفتم و یک گاز به گردن دزده زدم و خونشو مکیدم چشمام قرمز شده بودن داشتم اون دزده رو میکشتم و جلوی خودمو گرفتم دزده هم بی هوش شد از خودم خجالت میکشیدم توی همون لحظه یه هلیکوپتر بالای سرم ظاهر شد و تلوزیون پشت سرم(منظورم همون تلوزیون گنده ها که توی شهر نصب میشن بود)روشن شد و نادیا شاماک گزارش کرد :یک نفر با لباسی سیاه شبیه لباس گربه سیاه داره توی شهر رعب و وحشت درست میکنه
از زبان مرینت : خیلی دلم برای کت سوخت بعدش یهو کامپیوتر اتاقم روشن شد و نادیا گفت:کت نوار داره خون شهروند ها رو میخوره یعنی چه اتفاقی افتاده تنها امیدمون به لیدی باگه وکامپیوتر خاموش شد گفتم باید با کت صحبت کنم اون نباید به مردم آسیب بزنه ...با ظاهر مرینت رفتم بیرون و کت رو دیدم که روی یک ساختمون نشسته بود ..صداش کردم و اومد گفتم:کت من یه پیشنهادی برات دارم گفت:بگو پرنسس گفتم :کت من نمیخوام به مردم آسیب بزنی برای همین هر شب بیا و خون منو بخور گفت:من نمیتون این کار رو بکنم تو خیلی برام مهمی(یهو براش مهم شد)
از زبان کت نوار:یک هو خیلی گرسنم شد نمیتونستم کاری بکنم مرینت هم همونجا وایساده بود باگریه بهش گفتم : ای پرنسس لجباز و گردنشو گاز گرفتم و شروع به خوردن خونش کردم از زبان مرینت:یه هو کت گازم گرفت و شروع کرد به خوردن خونم کل بدن درد گرفت و بی هوش شدم ..از زبان کت :یهو دیدم مرینت بیهوش شد و منم بردم و گذاشتمش روی تختش و گفتم ممنون پرنسس من تو خیلی خوبی

(بچه ها توی داستان من وقتی کسی توسط خوناشام گاز گرفته میشه تا کل خونش رو نخوره تبدیل به خوناشام نمیشه) از زبان مرینت:وقتی بیدار شدم رنگم سفید شده بود و رفتم پایین چند تا کروسان و ماکارون خوردم و یکم سر حال شدم ..روی گردنم جای ۲ تا سوراخ بود برای این که کسی توی مدرسه بهم شک نکنه یه پیرهن یقه اسکی کیوت پوشیدم و مو هامو بافتم تا کسی نفهمه (عکس اسلاید موهای مرینت) وقتی رسیدم مدرسه آدرین سریع بغلم کرد و در گوشم گفت:دیدم دیشب برای کت نوار چیکار کردی خیلی ممنون رازت پیش من میمونه .... و رفت سر کلاس ...توی کلاس تمام مدت به من خیره شده بود و حواسش به من بود که یهو..........
آنچه خواهید دید :خونت مزه اونو میده ......... از یک تا ۱۰ به دردت چند میدادی...........دوستت دارم .......واقعاً متاسفام .........خب دیگه تموم شد خداحافظ تا پارت بعدی
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی
من پارت بعدی رو منتشر کردم
عالی ادامه
بچه ها از الان به بعد دیگه روزی ۲ تا پارت میدم من یکم کار دارم ممنون که میخونین
خیالت تخت من همیشه منتظرم راحت باش
ممنون مای لیدی
ملیکا من دارم پارت های جدید رو مینویسم
لطفاً سریع تر بعدی بزار