سلام برای جبران تا پارت ۳۰ چند روز پشت سر هم می گذارم . این قسمت : مجازات دلوروس جین امبریج
سالن عمومی گریفیندور از زبان نویسنده چیه مگه من دور از جونم دور از جونم لالم ؟ ) لیا با عصبانیت کتابش رو بهم میکوبه و همه که تو فکر بودن از جا میپرن . هرمیون با عصبانیت : اگه به فکر اون کتاب فلک زده نیستی به فکر این قلب بیچاره ما باش ! . هری : هیچی دیگه خل بود رسما دیوانه شد سوروس یه جغد بفرست سنت مانگو بگو مریض اضطراری داریم وضعیتش وخیم هست ارامش اعصاب نداره اصلا اعصاب نداره مشکل مادر زادی هم ( داره فکر میکنه ) مشکل مادرزادی هم نیست . لیا با عصبانیت کوسن برمی داره و محکم سمت صورت هری پرتاب میکنه . لیا : اوم به دروازه خورد . لیلی از دعوای بین هری و لیا خندش میگیره . لیلی : لیا بهش بگو پدرش هر دفعه که منو میدید یجوری با موهاش ور میرفت و شبیه گوجه میشد و دست به دامن رایان میشد یکی از چیزهایی که سبب اشنایی منو جیمز باهم شد رایان بود . لیا : ممنون لیلی . هری : مامان چی میگه ؟. لیا : میگه بهش بگو پدرش هر دفعه که منو میدید یجوری با موهاش ور میرفت و شبیه گوجه میشد و دست به دامن رایان میشد یکی از چیزهایی که سبب اشنایی منو جیمز باهم شد . هری لبخند تلخی میزند . لیا زیر چشمی به هری نگاه میکند و عکس العمل هری را زیر نظر میگیرد . لیا : هری از چانگ چخبر ؟😆😆 . هری متوجه منظورش میشود و کوسن را به طرف لیا پرت میکند .
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
به اون ریش دراز مرلین تو قصد ذوق مرگ کردن منو داری🥺🤤❤
ممنون شما هم قصد ذوق مرگ کردن مارو داری