اينده ي ميراكلس پارت ٢

انچه گذشت : رينا فرايو در برزيل پيدا شد . تصميم دارم تيكي را ارتقاع دهم . حق با شما بود ، نبايد اليا را با تريكس تنها مي زاشتم .

از اسمان پاريس خيلي قشنگ بود . با اينكه بار ها ان را ديده بودم ولي هر بار محوش مي شوم . همانجا نانوايي خودمان را ديدم . الان در ان گروه كروكودوئل ( شامل جگت استون و مادر لوكا ) و همچنين لوكا و جوليكا مي نوازند . لوكا خيلي با پدرش جگت اهنگ بيرون داده است . الان نانوايي ما جاي نشستن هم دارد . غذاهاي ديگر هم به كمك پدربزرگ و مادربزرگم سرو مي كنند .

از پنجره وارد اتاقم شدم . اتاقم تبديل به انبار شده بود . خاكي بود . رفتم به طبقه ي پايين و مادرم را يواشكي خبر كردم . سابين : ليدي باگ من چقدر خوشحالم از ديدنت دخترم . من گفتم : مرسي مامان و بعد ب.غلش كردم . ادامه دادم : من مي خواهم برم برزيل تا به اليا كمك كنم . واقعا خودشو توي تله انداخته . سابين: مراقب باش با او شريك ج.رم نشي . گفتم : نترس من توي خانواده ي چنگ هستم و مادرم هم ليدي باگ بود عمرا همچين اشتباهي كنم . سابين دستمو گرفت و گفت : تو دختر خودمي و بعد به من كلي شيريني داد و موقع رفتن پدرم هم دستش را به علامت خداحافظ برايم تكان داد . به ادامه ي سفرم رسيدم .

توي راه حوصله ام سر رفته بود . براي همين از هندزفري كفشدوزكي ام استفاده كردم . بعد اينكه اهنگ هاي يويوم را هست بار پلي كردم رفتم و سريال جديد خودم را ديدم . اسمش ( بازگشت شيدي باگ ) بود ( سخني از نويسنده : به كسي نگيد كه من اسم قسمتي كه ليدي باگ در ان شرور مي شود را لو دادم 🤫 )در ان فيلم اتفاقات قديم را در يك فلش بك نشان داد . متحد كردن پلگ و تيكي ، نده شدن اميلي ، از دنيا رفتن كت و .... بعد توي سريال كت نوار برگشته بود و داشت من را پيدا مي كرد . بعد اكرماي من را شكوند و بعد با هم رفتيم و كلي وقت گذرونديم . دلم براش خيلي تنگه 😭

سس سرش را از يويو در اورد و گفت : ارباب براي بار هزارم مي گم . اين اشتباه شما نبود ! گفتم : من نبايد ضعف مي كردم . تقصير اون بود . تقصير شدوماث سس : تقصير هيچكي نبود . شما بايد معجزه گر گربه را پيدا كنيد . شما بايد پلگ را پيدا كنيد . لطفا ! اهي كشيدم و ادامه ي سفرم را دادم

انقدر فكر و خيال كردم كه نفهميدم به برزيل رسيدم !!!!!!!

انچه خواهيد ديد : تو دزدي ! ايست ليدي باگ ! واقعا خودشه !