رمان‌رویای‌حقیقی(part_3)

غول:چی میگی من نمیخورمت از ترس یه سکسه افتادم گفت:من هاگریدم نفس راحتی کشیدم دور بلند کرد و گذاشت سر جاش اومد روی مبل سه نفره نشست من روبروش نشستم چشمش به گلدوم خورد شده افتاد و گفت:اتفاقی افتاده؟ اروم گفتم:نه بعد با چونه ی لروزن از بقض گفتم تو خبر داری؟ هاگرید:اوووو حالا فهمیدم میشه اول یه لیوان اب بیاری از اونجایی که لیوان بزرگ نداشتیم پارچ رو براش اب کردم و بردم هاگرید بعد سر‌کشیدن پارچ شروع کرد به تعریف کردن:پدر و مادرت با جسیکا و البرت دوستای نزدیکی بودندو حتی عروسیشون تویه روز بود یه شب وقتی که تو وبرادرت فقط یک سالتون بود اینم بگم که جسیکا و البرت بچه دار نمیشدند همون شب دشمن پدر و مادرت میخواست اونارو بکشه و خب موافقم شد اون میخواست تووهری را هم بکشه

اما به دلایلی که مشخص نیس موفق نشد و اون زخم روی پیشونی تو وهری به وجود اورد موهای چتریمو بالا فرستادم که گفت خودشه با صدایی که از بقض میلرزیر گفتم دشمنشون کیه؟هری کجاس؟پدر و امم یعنی البرت جسیکا گفتن خطر،خطر چی؟ هاگرید:خب اون یه جادوگره بده خیلی بد اسمش‌امممم ولد...موردته ۲۰ سال پیش عده ای رو دور خودش جمع کرد و هرکسی جلوش رو میگرفت میکشت دوره ی بدی بود تنها جای امن هوگوارتز بود چون از دامبلدور میترسید اون میخواست پدر و مادرت رو هم طرفدار‌خودش کنه ولی نتونست خواست بکشتشون سوال دومتم هری پیش خالته امشب میرم دنبالش و صبح برمیگردیم هیمن جا و خطر‌هم چیزی نیس که نیاز باشه بدونی و سریع گفت خداحافظ و رفت روی همون مبل دراز کشیدم بعد‌کمی گریه خوابیدم ...

صدای تق نق بلندی از خواب بیدارم کرد از نوع در زدنش فهمیدم هاگریده سریع بلند شدم که دیدم هاگرید داره در و میذاره سرجاش و یک پسر همسن خودم کنارشه چشمای پسره قرمز بود و نشون دهنده ی این بود که گریه کرده هاگرید برگشت به طرفم و یهو داد زد:یا ریش مرلیننننن منم ترسیده جیغ زدم: چی شده؟ دستشو به طرف من بلند کرد متعجب از داخل اینه کاری های دیوار به خودم نگا کردم جیغی کشیدم و دویدم طرف اتاقم دوباره از اینه به خودم نگاه کردم نچ نچ نچ این جوری جلوشون بود موهام مثل شیر شده و زیر چشمام گود دفته بود در کل منو میدیدی با جن اشتباه میگرفتی خودم رو درس کردم و بیرون رفتم که محکم خوردم به چیزی سرمو بلند کردم که هری و دیدم یهو هنو محکم بغل کردیم و زدیم زیر گریه .... ادامه در پارت بعد

‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌

‌‌‌‌‌‌‌‌‌

‌‌‌‌‌‌‌‌