رمان‌ رویای‌حقیقی(part_2)

‌‌‌‌‌.

چشمم خورد به کاغذی که دست خط مامان روش بود متنش این بود:عزیز دلم منو‌پدرت در خطریم اقایی به اسم هاگرید همه چیزو بهت توضیح میده اون تاشب میاد‌ نگران ما نباش راستی داخل خونه یه اتاق مخفی هست بگرد تا پیداش کنی لطفا بعد خوندنش از ما متنفر نشو منو پدرت دوست داریم مواظب خودت باش! یاد حرف دیشب مامان افتادم:هاگرید کلید دار ومحافظ هوگوارتزه یعنی چی؟خطر چی؟درمخفی چی؟ از اونجایی که من ادم نیستم و وقتی استرس میگیرم یا عصبی میشم گشنم میشه باز افتادم به جون صبحانه و تا تونستم خوردم وسایل صبحونه رو جمع کردم و خودمو انداختم روی مبل خب باید در مخفی را پیدا کنم از روی مبل بلند شدم و همه جارو گشتم چشمم خورد به سقف یه مربع بزرگ روش بود رفتم صندلی رو اوردم و روش ایستادم به مربع یه فشار کوچولو وارد کردم که

زیر پام خالی شد و افتادم جیغی کشیدم و دیدم صندلی هم کنار من افتاده و شکسته البته کمر منم شکسته بود یعنی هرسری مامان و بابا اینجوری کمرشون نابود میشه؟،یهو یه پله ظاهر شد پوکر شدم ولی زود همه چیز یادم رفت پشماممم اینجارو چه خوشگله و البته عجیب از گوشه های اتاق نور ابی و قرمز میومد و دیوار هن پر از نقشه قدیمی و عکس بود البته عکسا تکون میخوردند زیر لب گفتم جلل خالق یه دفتر قدیمی و پر زرق و برق روی میز بود ناخواسته منو به طرف خودش کشوند برشداشتم و روی صندلی نشستم بازش کردم چند صفحه خوندم کلش خاطرات مامان بابا بود به صفحه ای رسیدم که نوشته بود:

امروز جودی رو به فرزند خوندگی قبول کردیم پدر و مادرش جیمز و لیلی مردند اون یه برادر به اسم هری داره ولی اون پیش خالشه اونها جودی رو قبول نکردند و قرار شد پیش ما باشه تا ۱۱ سالگی که نامش اومد بهش بگیم جودی عزیزم اگه داری اینو میخونی باید بگم ما متاسفیم که زودتر بهت نگفتیم ازمون لطفا ناراحت نشو ما نگران بودیم اونوقت به عنوان پدر و مادرت قبولمون نکنی و باهامون سرد بشی دیگه نتونستم بخونم چشمام از اشک خیس شد و دیدم رو تار کرد از پله های دویدم بالا که در خود به خود بسته شد گلدان مورد علاقه ی مامان رو پرت کردم که افتاد روی زمین و شکست هه مامان؟من که بچه ی اونا نیستم همون لحظه یکی محکم درو و کوبید از ترس جیغی کشیدن که در کنده شد و یه غول اومد تو پشت سرهم جیغ میکشیدم و میگفتم:منو نخور التماس میکنم تروخدا ... ادامه در پارت بعد

اسلاید اضافه

اسلاید اضافه ترتر😂

اسلاید اضافه ترترتر