
خب اینم پارت چهار امیدوارم دوست داشته باشید 😁
یک دفعه با صدای تهیونگ ب خودم اومدم ک داشت تلاش میکرد تا ... ( بهتون رحم کردم ک اینا همش فکرتون بوده 😂😂 ابگوشت چیه خدایا ) من : سلام 😊 تهیونگ :علیک 😐 ( کره ای ها هم میگن علیک 😐😂) من : میخواستم بهت یک چیزی بگم تهیونگ 😕 تهیونگ : باشه بگو 😃 من : میدونستی بایس من تو بی تی اس تویی 😄 ( الان میگه ب این ورم 😂) تهیونگ : روز اول فهمیدم با اون اهنگ دینامیت ارمی هستی ولی نمیدونستم من بایستم چ خوب 😍 من : اره امم خیلی 🥺🤞🏻 تهیونگ : وایی من خیلی ذوق دارم چند روز دیگه هالووینه 😁🎃 هننن 😐 ...
خاک ب گورم 😐 ( هیچ وقت پتاسیل این جمله رو نفهمیدم اگر تو گوری خاک ب گورت فاخ🤯 تو خاکی بعد باز خاک ب گورت 😐) تهیونگ : من میخوام برم خرید هالویین میشه تو هم باهام بیای 😇 میترسم خرابکاری کنم 🤯 جلوش ابروریزی نشه صلوات من : باشه فقط کی میری 😀 تهیونگ : فردا بعد از ظهر خوبه تو مشگلی نداری من : نه نه عالیه تهیونگ : پس من برم چون سر تمرینم از طرف من یکی بزن پس کله ی سوبین 😁 من : باعث افتخاره چشم حتما مطمئنی نمیخوای از طرف تو بسوزونمش؟ 😊😍 ( اونایی ک برادر دارن درک میکنن 😂 ) نشستی با خودت تمام ابروریزی های ذهنتو مرور کردی 😐
80 درصد احتمال دستشوییم هست من شخصا با این دستشویی خیلی مشگل دارم 😐👐🏿 ( مکالمه من و مثانم 😐 مثانه : من حق ندارم خالی بشم منم حق دارم دیگه این خیلی بده احساسات من و جریحه دار میکنه 😭😭 #منحرف_نشویم تو : نه حق نداری هر گورستونی ک میرسه خالی بشی 😑 مثانه : من دیگه نمیتونم با تو زیر یک سقف بمونم 🤧 تو : برو گمشو نکبت 😒 ) ب روایت پرانتز این مشکلاتی هست ک با مثانه گرامیم دارم 😐👐🏿
اون ده درصد دیگه میشه فن ها ☹️ (من ک دلم میخواد طرف مقابلمو جر بدم اگر فنی چیزی باشه بخواد عکس بگیره یا نزدیک بشه 😅😌) منم همنطور 😎بزن قدش 🙌🏿 ( 😁🙌🏿 خب اینم ک حل شد اون ده درصد دیگه چیه؟) لباس و ارایش و ظاهر مناسب 😩 اینجا باید ب دخترا زنگ بزنم تا بیان اینجا بهم بگن چی بپوشم 😩 میرا : بهتره بریم خرید 😎😁 الن : اره خوبه موافقم می یانگ : اره منم میخوام شوکر پسر با اسپره فلفل پسر بخرم 😐 ( اونی ک از همه منحرف تره 👈🏻) لی سان : فلفل 😐 پسر 😐 جور در میاد کاملا 😂 من : بزارید یک چیزی بپوشم بریم خرید بسه دیگه 😐 همه مغازه هارو زیر و رو کردیم تا تونستیم یک لباس مناسب پیدا کنیم یک پیراهن تا زانو مشکی با یک کت نیمه ک قهوه ای گردویی بود یک تیپ نسبتا اسپرت مخصوص خیابون،😋
شب با فکر تهیونگ روز میشود 😐🌚🌝 فردا صبح بدو بدو رفتی حموم و موهات ک خیس بود بافتی تا فر بشه ساعت 1 ناهار خوردی دوبار با عجله ب سمت اتاقت رفتی ک متوجه شدی ته داره میزنگه 😃🥶 من : سلام تهیونگ خوبی 😍 تهیونگ : اره ممنون امیدوارم تو هم خوب باشی من امروز ساعت 5 میام دنبالت 😊 من : خیلی خوبه منتظرم بوس بای آااااا یاااا ( همشو با ناز گفتی 😐) تهیونگ : اها باشه فعلا 😂 بعد از اینکه قطع کردین یادت اومد ک تهیونگ بوده نه میرا و لی سان و یا بقیشون چون همیشه ب اونا میگفتی منتظرتونم بوس بای آااااا یاااااا 😐 ( حالا خوبه ولی انقدر با ناز 😑 البته ک خوب ما دخترا ازمون بعید نیست🤒)
لباس و پوشیدی نیم پوت هاتم پات کردی موهاتم طبق خواستت فر شده بود ارایش تکمیل 🤩 فقط یک جای کار ایراد داشت 😕 ولی کجاش یعنی کجاش خط چشتو نگاه کردی قرینه بود رژ لبت طبیعی ب نظر میرسید موهات ک بهم ریخته نبود واییییی اها حالا متوجه شدی چون الان ساعت دو نیمه 😑 و اگر بخوای تا ساعت پنج صبر کنی وقتی تهیونگ میاد دنبالت انگار از جنگ برگشتی 🤯 یعنی الان من باید سه ساعت و نیم تموم بشنیم با در و دیوار حرف بزنم 😐 ( چرا عاقل کند کاری ک باز ارد پشیمانی واقعا چرا؟ 😑) خلاصه نشستی تا ساعت پنج شد و زنگ در ب صدا در اومد 😁
با عجله در و باز کردی دیدی یک ماشین شاسی بلند دم دره ! 😎 ( دوستان ماشین تهیونگ شاسی بلنده اسم دقیقش یادم نیست ولی یک G با یک 80 توشه 😑😂) شیشه رو پایین داد اولین چیزی ک ب چشت خورد استایلش بود 😊 یک بلیز استین دار نسبتا گشاد ابی نفتی موهاش و هم صاف یکمش این طرف یکمش اون طرف اون لبخند خواستنیشم رولبش 😁( جوون چ کراشی 😂😵🤤) تهیونگ سلام کرد و تو هم رفتی نشستی عقب تهیونگ : خب برنامت چیه؟ کجا بریم؟ من : بریم یک پاساژ ک هرچی مربوط به هالووین باشه داشته باشه 😃 تهیونگ : نه قبلش میریم کافه یک چیزی میزنیم تو رگ بعد میریم پاساژ 😁 ( اره بریم بزنیم تو رگ بعد بریم پاساژ 😐 بزن تو رگ💉) تو : باشه بریم هات چاکلت 😜🤐 تهیونگ : 😂😂😁
بعد از خوردن 🍫 رفتین یک پاساژ پر از چیزای باحال ک برای هالویینه 🍷 تهیونگ : خب هالووین و کجا میگذرونی من : شاید با دوستام باشم نمیدونم 🤪 تهیونگ : اها باز ما برنامه ریختیم با سوبین و پسرا بریم بار من : اها خوش بگذره هر چند ک دلت می خواست تو هم بری همون جایی ک تهیونگ و اعضا و برادر نکبتت یعنی سوبین میره 😒😒 تهیونگ : بد شد تو نیومدی من: ما هم همیشه با دخترا میریم بار ولی نمیدونم تو کدوم بارم میری شاید ما هم اومدیم اونجا تهیونگ : هنوز معلوم نیست تا شب واست لوکیشن میفرستم ، 😊 من : باشه مرسی بعد خرید تهیونگ رسوندت خونه و اخرش هم بغلت کرد 🤧🤫 دست و پات و گم کرده بودی و نفست بند اومده بود... ( بازم میگم شتر در خواب بیند پنبه دانه هاهاها 😐🤘🏿)
ازت جدا شد ممنون ک اومدی باهام راستش من نمیدونستم چی باید بگیرم 😄 کاری نکردم ک 😅 تهیونگ ازت خداحافظی کرد و رفت با ماشین و از اونجا کلی دور شد تو وقتی فهمیدی رفت دستاتو گرفتی حلو دهنت با تمام زورت جیغ زدی و پاهاتو میزاشتی رو زمین و برمیداشتی میزاشتی بر میداشتی ( اگر متوجه نشدید این انحلال روانی🙄🥴 بعد از خوشحال شدن و ذوق کردنه انگار دستشویی داشته باشی بی قرار بشی مثل همون 😐🤘🏿) یک جا بند نشده بودی و دندونات و رو هم فشار میدادی و همش میرفتی ته خیابون بدو بدو برمیگشتی در دم خونتون ک اصلا متوجه نشدی سوبین و جونگ کوک ب تو خیره شدن 😐👐🏿
خب اینم از پارت چهار امیدوارم خوب شده باشه تا پارت پنج یک هالووین باحال بدرود 😂
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
جررررررر😂😂😂
فوق العاده بود دختر😂
فقط مکالمه با مثانه و آشنایی آبگوشت و ته ته😂😂😂😂
انقدر خندیدم مامانم زنگ زد تیمارستان😂😂
جدی جدی راست میگی اونایی که برادر دارن درک میکنن، هرچی میشه میفته گردن من بیچاره🥺🥺
اصلا برادر واقعا چیز خیلی رو مخ و اضافی 😐😂
خوب بود
خیلی خنده بار بود
عالیی بود
چقد خوب مینوسی 🌹❤
خیلی عالی و خنده دار مینویسی 🤣🤣🤣👍🏻👍🏻👍🏻
وای خیلی خوب بود فقط اونجاش که کوک متعجب نگات میکنه من بودم که به خودم دستشویی میکردم🤣🤣
چرا داستان کلا عوض شد ابگوشته چی شد😐
تو خیالاتت بود 😂
عالی فوقالعاده خنده دار جرررررر خورددددددمممم😅😅😂😂😂😂😂😆😆😆
وای بعدی رو بزاررررر😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
عالی بود وای خدا مردم از خنده خدا خفت نکنه جر خودم😂😂😂😂😂😂 از اول خوندم واقعا عالی بود بی صبرانه منتظر پارت بعدی هستم زود بزار میسییی
💙💙💙💙💙💙💙🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍