چرا عاشقت شدم ²²🥺❤️

میا: بعد از خوردن غذا رفتم توی اتاق خودم رو محکم پرت کردم روی تخت اصلا حوصله نداشتم واقعا حالم خیلی بد بود دوستش داشتم نتونستم تحمل کنم با داد و گریه + چراااااا عاشقتتتتتتتت شدمممممم 😭 💔 اشکم بی وقفه میریخت قلبم بد جور درد میکرد هم از خودم بدم میومد هم از اون که گولم زد 😭💔

+‌‌چرا این اتفاق افتاد چرا همون اول بهم نگفتی 😭💔 نه نه دیگه نمیتونم تحمل کنم قلبم بد جور درد می‌کنه 😭💔 جونگ کوک: بچه ها من رو از داخل اون خونه بردن اما من برنگشتم بیرون خونه نشسته بودم و حواسم به داخل خونه بود که دیدم میا رفت توی یکی از اتاق ها و گریه زاری کرد

از اتاق اومد بیرون اما چرا همون جا نشستم و زوم کردم سر اون اتاق اصلا حواسم به جا های دیگه نبود که دیدم میا با یه طناب برگشت و طناب رو از سقف آویزان کرد سریع بلند شدم _نه نه نه نه نکن میا سریع یواشکی وارد خونه شدم و رفتم سمت اون اتاق درش قفل بود محکم به در ضربه میزدم تا باز بشه

میا : طناب رو انداختم و یه گره زدم اونو دور گردنم کردم و چیزی که زیر پام بود رو انداختم داشتم خفه میشدم اما بهتر از این بود که با درد قلب زندگی کنم که یکدفعه در شکست جونگ کوک!! _میا عشقم سریع اومد و من رو بالا تر برد تا خفه نشم بعد طناب رو درآورد با گریه _ میا خوبی تو نباید این کار رو میکردی 😭 ترو خدا برگرد پیشم نمیتونم لطفاً

چون داشتم خفه میشدم اونقدر سرفه کردم جای طناب روی گردنم مونده بود جونگ کوک من رو بغل کرد نتونستم جلوی خودم رو بگیرم و بغلش کردم من اصلا نمیتونم با کسی زیاد قهر باشم 😭 +باشه باشه دیگه بخشیدم 😭 _لطفا دیگه این کار کثیف رو نکن 😭 +باشه

از اونجا اومدیم بیرون که یونگی رو دیدیم که با یک اسلحه داشت میومد جونگ کوک منو پشت سرش برد 🚶🏻‍♂️

خب بچه ها از امروز روزی یک پارت میزارم نمتونم از درس هام بگذرم وگرنه گوشیم رو میگیرن 😑 📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃 آنچه خواهید خواند : نهههههههه چیکار کردی عشقم طاقت بیار الان میریم بیمارستان 🚑