9 اسلاید صحیح/غلط توسط: (M.(Rm انتشار: 3 سال پیش 75 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام من آمده ام
سلام بچه ها من برگشتم خوبین ؟ با یک داستان جدید اومدم که کارکتر اصلی داستان هوپی و راشل هستن امیدوارم دوست داشته باشید راستی ازتون میخوام تعداد لایک و کامنت ها بیشتر از داستان قبلی باشه تا بدونم کسایی هستن که داستان رو دنبال می کنن و اگه نظرات کم بود ادامه ندم خوب بریم سر داستان
با بی حالی از خواب پاشدم و صورتم رو شستم لباسام رو عوض کردم و با هم خوابگاهی هام رفتیم غذاخوری امروز اصلا حوصله سر کلاس رفتن رو نداشتم با بی حالی یکم از غذا رو خوردم که با صدای زنگ از جام پاشدم به طرف کلاس رفتم به خاطر اینکه حوصله نداشتم روی نیمکت آخر نشستم و منتظر موندم تا معلم بیاد بعد از چندین ساعت کلاسام تموم شد اومدم پاشن که دستی روی شونم احساس کردم سرم رو برگردوندم و با قیافه ی لیام مواجه شدم بی توجه بهش بلند شدم و رفتم +هوی کجا میری __چیشده شیر شدی هاا بهت قبلا گفتم و دیگه حال ندارم تکرار کنم (راشل با انگشت به لیام اشاره میکنه) کسی حق نداره من رو این شکلی صدا کنه حالا هم راحت رو بگیر و برو فهمیدی (راشل بدون اینکه به کسی اهمیت بده از کلاس میره بیرون یک راست میره تو خوابگاه و لباساش رو عوض میکنه )__رفتم طرف خوابگاه و لباسام رو عوض کردم واقعا نمیدونم منی که خونه دارم چرا پدرم نمیزاره برم توی خونه ی خودم خودم رو روی تخت پرت کردم دراز کشیدم گوشیم رو برداشتم و یکم چرخیدم که زنگ
با بی حالی از خواب پاشدم و صورتم رو شستم لباسام رو عوض کردم و با هم خوابگاهی هام رفتیم غذاخوری امروز
اصلا حوصله سر کلاس رفتن رو نداشتم با بی حالی یکم از غذا رو خوردم که با صدای زنگ از جام پاشدم به طرف کلاس رفتم به خاطر اینکه حوصله نداشتم روی نیمکت آخر نشستم و منتظر موندم تا معلم بیاد بعد از چندین ساعت کلاسام تموم شد اومدم پاشن که دستی روی شونم احساس کردم سرم رو برگردوندم و با قیافه ی لیام مواجه شدم بی توجه بهش بلند شدم و رفتم +هوی کجا میری __چیشده شیر شدی هاا بهت قبلا گفتم و دیگه حال ندارم تکرار کنم (راشل با انگشت به لیام اشاره میکنه) کسی حق نداره من رو این شکلی صدا کنه حالا هم راحت رو بگیر و برو فهمیدی (راشل بدون اینکه به کسی اهمیت بده از کلاس میره بیرون یک راست میره تو خوابگاه و لباساش رو عوض میکنه )__رفتم طرف خوابگاه و لباسام رو عوض کردم واقعا نمیدونم منی که خونه دارم چرا پدرم نمیزاره برم توی خونه ی خودم خودم رو روی تخت پرت کردم دراز کشیدم گوشیم رو برداشتم و یکم چرخیدم که زنگ
رو زدن وقت ناهار بود حوصله نداشتم برم به خاطر همین توی اتاق موندم و ساکم رو برای ورزش آماده کردم برای ساعت سه از خوابگاه اومدم بیرون که با نگهبان خوابگاه مواجه شدم+ ببینم مگه قرار نبود دیگه نری بیرون این موقع دیگه نمی تونم مدیر رو راضی کنم __ عمو یک کاریش بکن امروز مسابقه دارم باید برم +از دست تو برو ببینم چیکار میتونم بکنم (راشل لبخند دندون نمیایی میزنه و میرا بیرون)
__یک تاکسی گرفتم و بهش آدرس باشگاه رو دادم از دانشگاه تا اونجا حدود یک ساعت بود سرم رو به شیشه چسبوندم و به اطاف نگاه وردم بعد چند دقیقه رسیدم از تاکسی پیاده شدم و وارد باشگاه شدم رفتم و در کمدم رو باز کردم و شروع کردم به آماده شدن باند های مخصدص و دستکش های بکس رو برداشتم و رفتم نشستم روی یکی از نیمکت ها و شروع کردم به بستن باند ها بادیدن مربی از جام پاشدم و به سمت کلاس رفتم امروز قرار بود با همدیگه مسابقه بدیم رفتیم و نشستیم یک طرف و بعد از اینکه همه نشستند مربی دو نفر و معرفی کرد تا حالا ندیده بودمشون به نظر شاگرد جدید بودن
بعد از یک عالمه معرفی توبت تایین مسابقه بود مثل همیشه
جزو نفرات اخر نفر ۵ ام بودم و قرار بود یکی از اون تازه وارد ها مبارزه کنم بلند شدم تا اعتراض کنن ولی مربی بهم محل نداد نشستم سر جام و وایسادم تا بالاخره نوبتم شد بلند شدم و رفتم توی رینگ یک مرد قد بلند که ازم یک سر و گردن بلند تر بودن جلوم وایساد +میدونم ازم می ترسی __حیف که قراره صورتت رو بیارم پایین (مربی سوت رو زد و راشل و پسره شروع کردن به مسابقه دادن) __راشل از تکنیک هایی استفاده می کرد که هیچکس بلد نبود __دیگه خسته شده بودم اومدم ضربه ی آخر رو بزنم که پام رو پیچ داد و نشست روم بعد از شمارش معکوس از روم بلند شد + کارت خوب بود هیچوقت مردا رو دست کم نگیر __ بی توجه بهش از رینگ رفتم پایین و دست و صورتم رو شستم و به طرف رختکن رفتم لباسام رو عوض کردم خیلی وقت طرف کلاب نرفته بودم فاصلش تا باشگاه کم بود به حاطر همین پیاده تا اونجا رفتم روی یکی از صندلی های بار نشستم اینجا حاطرات زیادی برام دوره می شد وقتی که توی SI بودم و بهم میگفتن مردم جنایت کار رو بکشم ولی وقتی فهمیدم که دارم چی کار
میکنم و اونا فقط مردم بی گناه بودن دست از اینکار کشیدم الانSI دنبال منه و تنها جایی که تونستم برم دانشگاه بود اونم با اسم جعلی و همچنین خانواده ی جعلی بعد از چند ساعت از توی کلاب اومدم بیرون و یک تاکسی گرفتم و آدرس دانشگاه رو بهش دادم بعد از چند دقیقه رسیدم دانشگاه ساعت ۹ بود داشتن در دانشگاه رو میبستن دوییدم بیرون از تاکسی و بعد از یک عالمه خواهش بهم اجازه دادن بدم توی دانشگاه از توی حیاط دانشگاه رد شدم و به خوابگاه رسیدم که دیدم همه یک جا جمع شدن رفتم نزدیک تر که با اعلامیه نتایج آزمون هک کامپیوتر مواجه شدم باورم نمیشد نفر اول شده بودم چون عقب تر از همه بودم یهو دیدم و همه برگشتن و بهم نگاه کردن یک لبخند زدم و رفتم طرف خوابگاه یک دوش گرفتم و بدون اینکه موهام رو خشک کنم خوابیدم ÷امروز رفته بودم برای تمرین که با یک دختر مواجه شدم قدرت بدنی عالی داشت و حرکات به صورت بی نقصی می زد ولی اخر مسابقه نمیدونم چی شد که باعث شد ببازه وقتی رفت بلند شدم و بلند شدم و دنبالش کردم رفت توی بار و بعد چند ساعت بلند شد و رفت
دنبالش کردم و دیدم رفت توی دانشگاه حدسم درست بود که سنش کمه آدرس رو نوشتم و رفتم خونه یک دوش گرفتم و به بچه ها زنگ زدم باهم دیگه قرار گذاستیم که همه ببینیم و درباره ی دختره حرف بزنیم (راشل)__ ربک روز از اینکه نتایج آزمون رو زدن می گذره صبح با صدای رو مخ آلارم گوشی بلند شدم موهام هنوز خیس بود بستمشون و به سمت کلاس رفتم ..کلاس اول ریاضی بود نشستم سر کلاس .. اصلا حواسم به درس نبود که با صدای معلم به خودم اومدم + خانوم بل حواستون کجاست چند بار باید صداتون بزنم واقعا شما شایسته رتبه ی اول آزمون نیستید( همه بچه ها شروع میکنه به خندیدن) ( راشل با قیافه ی عصبی به بچه ها نکاه میکنه که همشون ساکت میشن و با عصبانیت شروع به صحبت میکنه) __ میشه سوالتون رو یک بار دیگه تکرار کنید تا جوابتون رو بدم + لازم نکرده لیام پسرم تو پاشو و جواب بده ( راشل ادای معلم رو در میاره)__ لیام پسرم .. لیام .. لیام بخوره تو سرت (زنگ کلاس میخوره و معلم از کلاس میره بیرون دانشجو ها داشتن چیز های روی تخته رو مینوشتن )
__اومدم پاشم که یکی موهام رو محکم کشید که باعث شد سرم بخوره به میز بلند شدم و به پست سریم که همون لیام رود نگاه کردم __(راشل داد میزنه که باعث میشه بهش نگاه کنن) هوییی به چه حقی اینکار رو میکنی خوبه قبلا بهت هشدار داده بودم نباید اینکار رو بکنی + لیام از جاش بلند میشه که باعث نیشه یک سر و گردن از راشل بیاد بالا تر
+ لیام چونه راشل رو میگیره،:: من با بیبیم میتونم هر کاری بکنم (داد میزنه) فهمیدی __ برو بابا ببین تا الان کاریت نداشتم خیلیه مواظب باش نمیخوام خوشگلیت رو خراب کنم ( راشل میخواد بره که لیام دشتش رو میگیره) __ راشل بی دریغ محکم ی لگد به لیام میزنه که باعث میشه پرت بشه روی نیمکت میره بالا سرش و موهاش رو میگیره __ نگا به قیافه و پولات نکن معذرت خواهی کن زود + م.. معذرت میخوام __ راشل سر لیام رو میزنه به نیمکت __ نفهمیدم بلند تر + معذرتت میخوام __ حالی شدی پسر خوب یک بار دیگه دور من بپلکی کاری میکنم نتونی سرت رو جلو هیچکس بلند کنی فهمیدی + آ...آره __ آفرین (راشل میره طرف کمد ها تا کتاب هاش رو عوض کنه
ابن از پارت اول داستان رو دوست دارید؟
راستی لایک و فالو و کامنت بزارید و اینکه تا اسلاید اخر برو تا بازدید ثبت شه
9 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
8 لایک
خیلی خوب بودددد عالی همین فرمون ادامه بده ی🤌💜💜
مرسی چشم
بله دیگه چشمم روشن من الان باید ببینم داری فیک مینویسی؟ چرا خیر ندادی ☹💔
یاااا عاجی تو برگشییییی یا مال قبله پیامت من فکر کردم میدونستی و اینکه خیلی بدی من ادانه داستانت رو میخوامممممممممممم ولی حالا میگم
اهم دارم فیک جدید نینویسم😁