اينم پارت چهاررر از اين به بعد طولاني مينويسم اما يكم با تاخير ميذارم(:
از زبان ا/ت:
تهيونگ در زد و در باز شد(مامان تهيونگ رو "م/ت" و باباش رو "ب/ت" مينويسم)
[م/ت: خوش اومديددد..بياين تو خيلي دلم واستون تنگ شده بود]
سلام كرديم و رفتيم تو نشستيم.
[ب/ت: خب چخبرا]
[تهيونگ: خبر خاصي نيس، شما چطورين؟]
[م/ت: ماهم خوبيم..ا/ت تو خوبي؟ زير چشمت يكم گود افتاده]
[ا/ت: اه..نه چيزي نيست فقط يكم سرما خوردم]
[م/ت: عزيزم..مواظب خودت باش]
لبخندي زدم و همينجوري باهم حرف ميزديم كه وقت شام شد رفتيم سر ميز نشستيم و شروع به خوردن كرديم؛ يكم بعد مامان تهيونگ گفت[اچا..دلت ابجي يا داداشي نميخواد؟]
غذا تو گلوم گير كرد و شروع به سرفه كردن كردم.
[ب/ت: تهيونگ واسش اب بريز]
تهيونگ اب ريخت تو ليوان و داد دستم و منم خوردم.
[م/ت: چيشد..بخاطر حرفم تعجب كردي؟]
[ا/ت: خب اره]
[اچا: ميخواممم..ابجي ميخوامممم]
[ا/ت: عزيزم نميشه]
[م/ت: چرا نميشه..اينجوري واسه اچا هم بهتره، بلاخره فاصله سنيشون كم ميشه]
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
77 لایک
دلم میخواد خفت کنم تهیونگ 😂😂💔
پس کی پارت بدی رو میزاری
خیلی خوب بودددد
منتظر پارت بعدددد
مرسيي
ميخواستم امروز صبح بذارم ولي گفته بود تا فردا عصر نميشه بذاري چون شلوغه😑ولي واسه اينكه طول كشيد يكم بيشتر نوشتممم
عالی بوووووود
مرسييي
پارت بعدددد
احتمالا فردا بذارممم
اوووووه پارت بعدی زود بزار نزادی 🙄 😹😐💜
سعي ميكنمم
فقط تو پارت بعدو نده من میدونمو تو😐 💔
ميذارم ميذارم😂✋🏼
افرین بشت😐
مثل همیشه عالی
مرس
عالی بود پارت بد رو طولانی تر و زود تر بزار
مرسي..اگه قراره طولاني تر شه ممكنه يكم دير شه ولي سعي ميكنم زودتر بذارم
عالی بود🧡💛🤍
💖✨