
ممد : هالووین بود که جک ما رو به مزرعش دعوت کرده بود من و حنا رفته بودیم 😃در اونجا پر از کدو های وحشتناک بود 😖که مطمعنم یکیشون گفت ممد امروز کنترلت به دست من میاد مطمعنم ها ولی بقیه فکر میکردند خیالاتی شدم 😒از زبان خودم 😐✌:قرار بود ممد به جشن هالووین ما بیاد ساعت 3 شب نکته:ساعت 3 شب ساعت ارواح و جن و ... ایناست ☠️👻خلاصه قرار بود جشنمون ساعت 1 شب باشه ولی ممد چون بهترن دوستش دعوت کرده بود نمیتونست بیاد پس انداختیم 3 شب تا ممد هم بیاد مگه نه ممد هیچ وقت کاربر هاش رو تنها نمیزاره 🥺😌😐ولی... الان ساعت 3 شبه! 😦ولی از ممد خبری نیست ☠️کل کاربرا در اندیشه بودند که ممد کجاست 🧐😧بزن بعدی 😊👈
ممد : من داشتم با چند تا مردم حرف میزدم که یکی :انابل، مادر چشم دکمه ای، دراکولا و..... بودند ☺اونا لباساشون رو شبیهشون کرده بودند 😂و فوقولاده شده بودند ☺ولی... یهو یکی از افراد ها جیغ زد و گفت اینا ارواح و جن های واقعی هستن خودشونو شبیه اونا نکردند 😱بعد برگشتم دیدم حنا نیست و کلی مردم دیگه 😨😰اونا منو به دره....... {ممد منو ببخش اسم دره ای که گفتی یادم رفت و کامنتت پاک شد 😞}بردند 😨من الان چیکار کنم 🥺یکی از کاربر ها گفت :ممد کجاست 🧐 یکی دیگر :قرار بود ممد این ساعت بیاد ولی نیومد 🤨و... من گفتم:کسی جایی که ممد رفت رو میدونه؟؟؟؟ ولی بقیه اونقدر اونقدر حرف میزدند صدامو نشنیدید💔😐پس مجبور بودم برم رو صحنه و از کسایی که داشت اهنگ اینا رو خوند میکروفن رو برداشتم
گفتم:ساااااااکت 😠بقیه ساکت شدند 😉😌گفتم کسی میدونه... ممد... کجاااااست؟؟؟؟یکی گفت:تو ی جشن جک 😒گفتم :مکانش کجاس ؟؟؟ اجیم گفت :من میدونم......... فلان جا...... فلان جا..... و.... 😀گفتم : پس بریم بدویین.... 😟رفتیم اونجا ولی هم از هیچکی خبری نبود!! جز یه نفر داشت نزدیک میشد بازم...بازم تا درست کنارمون بود ...انابل بود 😱یکی جیغ زد گفت :اون انابله 😨انابل یهو گم شد و اون کاربر گم شد 😵😳و داشتند زیادی کاربر ها غیب میزد هیچکی نفهمید چجوری گم شدند 😦با اون تاریکی 😥🕳️و بقیه دویدند ما بقیه فقط 8 نفر مونده بودیم 4 تا دختر 4 تا پسر ... یعنی میتونن کجا باشند؟؟ 😱یه ارواحی اومد و گفت :میخواین بدونین اونا کجان 👹👺؟ ههمون ساکت بودیم هیچکی نمی تونست چیزی بگه 😦🕳️ارواح :فکر کنم اره 😏پس این نقشه رو بگیرید داد به دست من مگه مجبور بود بده به من 😭
و یهو غیب شد 😵هممون برای نجات بقیه کاربر ها و ممد و حنا در نقشه رو باز کردیم:) و یهو هممون به یه جایی رفتیم یه در سیاه بزرگ بود 🌚⚡یکی از ارواح های دیگه گفت حالا بجنگید تا پیداشون کنین و معما رو حل کنین بگین ببینم توی این در چند تا شکلک هست فقط 80 ثانیه وقت دارین 😈هممون به هم نگاه کردیم و به ارواح گفتیم این عادلانه نیست بیشتر از یک میلیون شکلک قاطی پاتی هست 🥺ارواح :خیال ندارین دیگه براتون در رو باز کنم 🥱زود باشین 30 ثانیه موند یکی از ماها بسیار باهوش بود و سریع گفت یک میلیون و پانصد ⚡🌚ارواح:فکر نمیکردم اینقدر باهوش باشین بفرمایین برین تو ولی یواش یواش بازی سختر میشه 🥸میدونین دیگه مرگ یا شکلات ⚡😈؟ هممون بدو بدو رفتیم داخل 😪😪
ایندفعه روی یک کاغذ معما نوشته شده بود 😬رو کاغذ نوشته بود بازی بلدین دیگه 👹؟؟؟ دو تا از شما ها بیاین برای بازی منچ بازی 😁و بقیتون ادم هاشون میشید 👹و شما دوتایی که بازی میکنید با هم یه گروه هستین تا بتونین با پادشاه بازی ها بازی کنین من که از همه قوی ترم ☠️💪من گفتم :من میام یکی دیگر گفت منم میام اون ارواح بقیه رو ادم های بازی کرده بود و ما داشتیم بازی میکردیم 3 بار باید بازی میکردیم تا متوجه شویم کی بیشترین امتیاز رو داره خیلی سخت بود اگه نمیتونستیم برنده شیم 4 نفر از ما به همون جا میرفت و 4 تای دیگه به سمت در بعدی می رفت و متاسفانه بازی رو باختیم 😞ولی اون ارواح عادلانه بازی نمیکرد فقط داشت تقلب میکرد 😟الان کی میره 🥺🥺
4 تای دیگه رفتند 😞من و اونی که گفته بود منم برای بازی میام و اون دختر باهوشه و یکی از کاربر ها.... ایندفعه اخرین بازی بود 😬🌚..... ولی سخت بود باید شوالیه میشدیم و میجنگیدیم 😫🥺بزن بعدی...
دختر باهوشه :ولی من که نمیدونم بجنگم با کلی ارواح وحشتناک 😓قطعا میمیریم 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭اون کاربره که برای مسابقه اومده بود :منم که بهتره به جای جنگیدن خ، د، ک، ش، ی کنم بهتر از جنگیدن با یه گله ارواحه من گفتم : من نمیتونم با یه گله ارواح بجنگم 😞☹️اون یکی گفت : من که بابام قشنگ بهم یاد داده پس تا وقتی که اینجاییم پرچم تستچی به پایین نمیشه من گفتم :اهان راستی بچه ها وایسین ببینم تستچی چجوری شده 🥺توی تستچی ارواح نوشته بود : کم مونده سیستم و کنترل تستچی به دست من بیاد هار هار {خنده های شیطانی 😐✌}
من گفتم :تو خوابت ببین بیاین بجنگیم هرکی موافقه دست ها بالا ✋کاربر ها:✋✋✋من گفتم :بدویین بریم... بعد از اینکه یه گله ارواح وحشتناک هممون دیدیدم دختر باهوشه:از 100 درصد 100 درصدش میمیریم 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭هیچ وقت نمیتونم یه مهندس بشم 😭😭😭😭😭😭😭😭و قیافه ای که بقیمون به اون دختره نگاه میکردیم :😐 بعد از کلی جنگیدن هممون ضخمی شدیم ولی... با این حال هنوز زنده ایم 😭✋و جنگ رو بردیم 🤟❤ارواح های صد درصد وحشتناک نبودند 😂💔فقط یه گله از اونا بود که خودشون فقط ترسیدن برای ترس کردن بقیه بلدن 💔😂ولی واقعا دیگه خسته شدم 💔😭بعد ممد و حنا و بقیه کاربر ها اومدند و ما...
هممون افتادیم زمین و با دستمون اینو نشون دادیم 👍،😹👐و بعد 8 صبح بود و ما مدرسه داشتیم از این ترسناک تر 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
و به خوشی و خوبی زندگی کردن 👍😹هالووین مبارک 💥☠️دوستون دارم ب اییییی لایک و کامنت فراموش نشه👐
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود برای منم انجام بده😹💕
ممنون
باش 👐😂
عالی اجیییی
ممنون اجیییییی 🤩🥺
باحال بود
🥰⭐