تـڪ پارتـے🦋⛓(جونگ کوک)

از خواب بیدار شدم 🙂جین هو داشت گریه میکرد 😟ا/ت:چیشدع؟؟. جین هو:همتون خواب بودین حوصلم سر میرف😟 ا/ت:خب بیدارمون میکردی بزار بریم بابایی رو بیدار کنیم 🙂 جین هو:بریم هورااا رفتیم تو اتاق جونگ کوکا🙂 جین هو :بابای بیدارشو بابا بیدار شوووو🙂میگم بیدار شوووو مامان چرا بابای بیدار نمشع.. ا/ت:برو باباتو گاز بگیر 😂 جین هو حمله کرد به جونگ کوک گازش گرفت😂جونگ کوک:یاااا چته؟؟خواب بودم ها....اه تویی جین هو چرا این سرصبحی باباتو بیدار میکنی؟؟ ا/ت:اهم...فک کنم ساعت ۲ ظهرع😐 جین هو:راس میگه مامان خو بیدال شو😶 جونگ کوک:باشع بیدارم *خمیازه

*رفتم ناهار درست کردم سر میز ناهار خوری نشسته بودیم...جین هو:بابا میشع بریم سنما🙂 جونگ کوک:سنما چیع دیگع؟؟😐🙂 ا/ت:منظورش سینماست 😂تو زبون بچه خودتم بلو نیستی؟😶😂 جونگ کوک:اها...خب بریم چ فیلمی ببینیم؟؟ جین هو:فیلم تلسناک ا/ت:منظورش..جونگ کوک:نگو خودم میدونم میگف فیلم ترسناک 😌چی فک کردی فک کردی نمیدونی هه هه...ا/ت:😶 جونگ کوک:نه فیلم ترسناک ترسناکع نمیشع جین هو:اههه خوبریم شهر بازی 🙂🙌🏻جونگ کوک:باشع ا/ت:اماده شین بریم🙂 جونگ کوک:نههه..میخواییم پدر و پسری بریم🙂😌 ا/ت:نهه..منم میام جین هو:مامان بزار با بابایی برم 🙂 ا/ت:باشه ول اگ بابا اذیتت کرد بگو جین هو:باشع جونگ کوک:خیالت راحت🙂

*وارد شهر بازی شدن جونگ کوک:جین هو بیا بریم شیر موز بخریم😊 جین هو:باشع بعد خریدن شیر موز جونگ کوک:بیا بریم بستنی بخریم 😊 جین هو:باشع😑 بعد خریدن هزار چی جین هو:بابا میخوای من برم؟؟:/ جونگ کوک:نعع ..نع خب چکار کنیم. جین هو:مردم میان شهر بازی چ مکنن:/ جونگ کوک:بازی جین هو:خو بلیم بازی کنیم😐 جونگ کوک:اوه..باشع بریم *بریم این بازی اشارع کردن ی زنی از تو بلند گو:دوستان گرامی شهر بازی در حال بسته شدن است:/(مدونم شهربازی نمیبنه ول شما تصور کنید داره میبندع) جین هو:وایی چق خوش گذش😐 جونگ کوک:واقعا؟؟..🙂خب خوبع بریم خونع...جین هو: 😐 خونه....

رفتیم خونه ا/ت:سلامممم خوش گذش جونگ کوک:خیلیی مگ نع؟؟ جین هو:اینقد خوش گذش که نگووو😐 ا/ت:مگ چی شدع؟؟ کوک:ا/ت داره میگ خوش گذش تو میگی چی شدع:/ ا/ت:انیشتن دارع میگ بهم خوش نگزشت کوک:واقعا؟؟😐 جین هو:اول رفتیم شیر موز خریدیم بعد بستنی بعد پشمک اینقد چی بابا خواست تا شهر بازی بست😟 ا/ت:به به چشمم روشن پس بجای اینکه بچه خوش بگذرونه خودت رفتی خوش گذرونی ها😒جین هو دمپایی منو بیار جین هو دمپایی ها رو اورد یکی برای ا/ت یکی جین هو ا/ت:حملع بسویی بابااا هووووووووو جین هو:هووووووو

جین هو و ا/ت بدو کوک بدو 😂 اینقدر بازی کردیم کع خسته شدیم و خوابیدیم 😐 مدونم خیلی خوب نبود 😢ول نظرتون رو بگین 🤗تنکس

چ ژانر داستانی دوست دارین بنویسم؟؟