12 اسلاید صحیح/غلط توسط: پرهام راش انتشار: 4 سال پیش 33 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
اولین باره دارم تست میسازم امیدوارم خوشتون بیاد
گمشده بودم و داشتم گریه میکردم که یهو یه مردی اومد طرفم که اسمش《تایرن》بود.اون آقا منو برد خونهی خودش و خیلی خوب ازم پذیرایی میکرد.بعد از مدتی به این آقا مشکوک شدم و فهمیدم که اون اصلا انسان نیست....
واقعا ممنون میشم اگه نظر بدی میخوام به همه ثابت کنم من هم میتونم داستان بنویسم😊😊
اون یه موجود بود که به همه شکل در میومد.با همین دلیل از آنجا فرار کردم.به یک پایگاه نظامی رسیدم اما دلم نتونست اونو لو بدم چون من را به مدت...
منتظرم بدونم چه نظری در مورد داستانم داری
۱۲ سال منو پیش خودش نگه داشته بود.نمیدونستم چکار کنم بعد یه فکری به سرم زد.رفتم کار پیدا کنم اما هر چی گشتم واسه سن من کاری وجود نداشت،داشتم همینجوری قدم میزندم که چشمم به پستر (به کارمند نیاز داریم)رو دیدم و رفتم از صاحب آنجا پرسیدم برای چه سنین کار میدید جواب نداد دوباره پرسیدم باز هم جواب نداد. تا خواستم محکم تر بگم همکار او آمد و گفت....
واقعا کار خوبی کردی که تا اینجا خوندی
بله؛میتونی اینجل کار کنی!من گفتم مگه واسه چه سنین کار میدید گفت سنین ۹+ از خوشحالی قیافم 🤩🤩🤩اینجوری شد.رفتم سر اصل موضوع و گفتم کارتون چیه گفت هک کردن گفتم در چه راهی گفت در راه...
بقیشو اگه بخونی فکر کنم خوشت بیاد
به تو ربطی نداره اینشو بگو که قبول میکنی یا نه😠 گفتم آقای کله پاچه زود بگو کارتون چیه🤨🤨 آنقدر عصبانی شد تا 😡😡😡😡😡اینجوری قرمز شد.یهو رئیس اونجا به حرف اومد و محکم پاشو به زمین کوبید و گفت...
من که زیاد ندوستم چی نوشتم اما منتظر نظر شما هستم
در راه خلاف یعنی ما هکر های کلاه سیاه هستیم💀🎭من تا خواستم جیغ بزنم با دستمالی که به داروی بیهوش کننده آغشته شده بود جلوی دهنم را گرفتند و من بیهوش شدم.وقتی چشم هامو باز کردم دیدم که توی....
خودم که تا اینجا نوشتم خیلی ترسیدم
توی یه جعبه هستم و دارن منو به یه جایی حمل میکنند.۳۰ دقیقه کشید و ماشین وایساد.منو برداشتن و گذاشتن یه جایی و در جعبه رو باز کردن.من جرات نکردم سرمو بیرون بیارم که فرماندهی آن ها با صدای وحشتناک گفت من و این بچه را تنها بگذارید.همه رفتن و اون مرد هر لحظه به من نزدیک تر میشد که یهو همه جا ساکت شد.من سرم را بیرون آوردم و دیدم....
حالا بقیشو نگاه کنید😎😎
تزئینات شب یلدا رو همه جا دیدم.اون مرد هم باز اومد طرفم من هی به عقب میرفتم ولی اون دست بردار نبود که به دیوار رسیدم که یک مجسمه زیر دستم دیدم اون رو برداشتم و با اون مرد را تهدید کردم و گفتم نیا نزدیک گفت بیا اینجا من گفتم که تو کی هستی که به من دستور میدی گفت من....
آروم آروم دارم گرم میشم
پدر تو هستم.من از تعجب گفتم که تو این همه سال کجا بودی اگه راست میگی یگو اسم مادرم چی بود گفت اسم مادرت《اِلِناجوفینا》بود و اسم من هم《ماریو جوفینا》 هست. از خوشحال پریدم تو بغلش و گفتم این همه سال کجا بودی😢😢😫.گفت....
واقعا آخرشو ببینید
توی یه حادثه من تو و مادرتو از دست 😔دادم اما خدا رو شکر که تو هنوز پیشمی😌.گفتم پس مامان کجاست گفت اون مرده!!! من خیلی گریه کردم اونقدر گریه کردم که صورتم با اشکام خشک شد.منم گفتم خدا رو شکر که توهم پیشمی. گفتم وضعیت مالیت چطوره گفت...
مگه میشه نگاه نکنی توی جاهای حساس میکس کردم
خیلی خیلی خوبه من یه میلیاردرم.گفتم میشه خونتو ببینم گفت باشه.به خونش رسیدم و وقتی در خونه رو باز کرد انگار در ویلای ۱۰ ستاره باز شد توش از خوشحال جیغ میکشیدم و صدام انعکاس میشد.مدتی پیش اون زندگی کردم و ....
اگه تا اونجا اومدی لطفا آخرش رو هم ببین
من ۲۱ ساله شدم سربازی رو هم تموم کردم و مزدوج هم شدم.من رفتم سر کار و کارمم مهندسی برق بود.مشتری اومد و گفت آقا پریزمون خراب شده میشه درستش کنید.گفتم باشه با جعبه ابزار رفتم خونهی اونا و تا به پریزشون دست زدم برق منو گرفت و زود دستمو کشیدم.همه ی موهام مثل سوزن سیخ سیخی شده بودن،من و اون زن زدیم زیر خنده و اینجوری زندگیم بهتر از اونی شد که فکرشو میکردم.
خوب دوستان امیدوارم خوشتون بیاد و اگه نظرات خوب باشن قول میدم یه داستان دیگه بزارم😘😘
12 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
0 لایک
الان یازده تا نظره
خیلی خوب بود
سلام عالیه . لطفا یه داستان دیگه هم بزار
اگه نظرات به ده تا برسه میزارم و اما هر نفر میتواند دوتا نظر بگذارد باتشکر
ممنون از نظر هاتون قول میدم یه داستان دیگه هم زود تر بزارم😊😊
افرین خوب بود ☺👍👏👏👏