...

سلام من ا/ت هستم 26 ساله دانشگاه تازه تموم شده و شغلم شلیس مخفی هستش مثل همیشه موهام را شونه کردم لباس هایم را پوشیدم ( لباس بالا) و رفتم صبحانه خوردن و راه افتادم سر کار به سمت محل کارم راه افتادم که بهم بی سیم زدن که برم یک جا مافیاهای بزرگ شهر را دست گیر کنم ( بی تی اس )
رفتم و اصلحه را در آوردم آروم آروم رفتم جلو من دختره باهوشی بودم ولی حواسم نبود و از پشت چیزی خورد به سرم و بیهوش بودم بعد از چند ساعت با دست های بسته به یک صندلی بهوش اومدم ، ترسیده بودم خدایا این همون مافیا های بودن که ما دنبالشون میگشتیم ( بی تی اس )( ا/ت : نویسنده اینقدر مثل پیام بازرگانی نیا نویسنده: باشه خو 😐 =/ ) داشتم دور و اطرافم را نگاه میکردم که در باز شد ( نامی # ا/ت+)# پس اون پلیس معروف که بهش میگن ملکه شیطان کش تویی + پس اسمم هم شنیدی آقای کیم نامجون # هه نگفتی چرا اومدی بودی تو قلم روع ما + بهم مآموریت دادن که یکی از اعضای شما اونجا بوده رفتم ببینم و یک برسی انجام بدم # خوب اشتباه کردی تا آخر عمرت اثیر شدی + امید وارم واقعا فکر نمی کردی که من اینقدر حرفه ای باشم اصلحه را به سمتش میگیری و نامی از تعجب ( یادم به دوبله شوکا افتاد که میگفت : هیچ گربه ای محض رضای خدا از شاخ تعجب در نمیاره) خوب بریم ادامه از تعجب خشکش زده بود ( شوگا & ) & اسلحه را بزار زمین وگر نه کارت تمومه
نامی اول تعجب کرده بود که چجوری دستت را باز کردی وقتی شوگا را دید شروع کرد به خندیدن و وسط های خنده اش میگفت # تو میخوای منا بکشی ههههه اول برو یکم تمرین کن بعد بیا وقتی اسلحه را روی کمرم حس کردم چیزی ندیدم فقط دیدم یک جا منفجر شد و بعد هم بیهوش شدم وقتی به هوش اومدم ( جین @) جین داشت نامی و شوگا را دعوا میکرد : @ بهتون گفتم اگه ملکه شیطان کش را گرفتید بیاید اینجا چرا حرف گوش نمی دید شما آخه #بیخیال یکم حال کردیم & با نامی موافقم یکم حال کردیم @ بسه دیگه داره بهوش میاد ولی دفعه بعد همچین کاری را انجام ندید در اون صورت خودم دست به کار میشم
بگین ادامه بدم یا نه 🙂
راستی کم کم اعضا را وارد ماجرا میکنم و با شغل هاشون آشنا میشوید 🙂

من همیشه یک چالش میزارم آخره هر تست یا رمان 🙂 چالش : بایست کیه امرسی لایک فراموش نشه 🙃🙂🥺 بای 👋🏻
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
بده لطفا🙂💜
حتما ؛)