
سخنی ندرم😐😂
یک هفته بعد از زبان جونگ کوک ا/ت امروز مرخص میشد خیلی خوشحال بودم ولی باید از دلش در میوردم نمیدونم ببخشتم یا نه ولی من سعی خودم و میکنم از زبان ا/ت از دست جونگ کوک خیلی ناراحت بودم میخواستم بهش یه درس درس حسابی برای همین به جیمین گفتم بیاد تو کارش دارم
(ا/ت $ جیمین ×)×جانم ا/ت؟ $جیمین میخوام یه چیزی و بهت بگم.×چیزی نیاز داری؟ $نه فقط میخوام یه چیزی بهت بگم بیا باهم باشیم الکی برای یه مدت کوتاه میخوام به جونگ کوک یه درس درس حسابی بدم از زبان جیمین وقتی این و گفت قلبم شکست ولی نمیخواستم باهاش مخالفت کنم×میدونی که از لحاظ روحی بهش آسیب میزنه؟ از زبان ا/ت وقتی جیمین این و گفت ترسیدم ولی هم به خاطر تولدش که پس فردا بود هم به خاطر این که میخواستم بهش یه درس درست حسابی بدم مجبور بودم
$میدونم ولی میخوام برای تولدش سوپرایزش کنم ×خیلی خب باشه از زبان ا/ت وقتی مرخص شدم رفتم پیشه جونگ کوک(ا/ت+ جونگ کوک÷)+جونگ کوک ÷جانم؟+...÷قبل از این که حرفی بزنی گوش بده بهم(از زبان ا/ت جلوم زانو زد یه حلقه کرد توی دستم واقعا ازش ناراحت بودم ولی برای تولدش مجبور بودم)حلقه و از دستم در اوردم و دادم به خودش و گفتم برو بده به همون جینا جونت از زبان جونگ کوک خوشکم زد فکر میکردم میبخشتم من بدون اون نمیتونم+راستی دیگه دنبالم نیا من الان با جیمینم÷خوشکم زد بغض گلوم و گرفته بود
که با این حرکتش دیگه نتونستم تحمل کنم و زدم بیرون فقط اون صحنه توی ذهنم میومد که ا/ت دست جیمین و گرفت و رفت دیگه نتونستم تحمل کنم و زدم زیره گریه فردا تولدم بود ولی هیچ کس به فکرم نبود یجایی بود که من و ا/ت باهم میرفتیم رفتم اونجا و همه خاطرات مون و بیاد اوردم شب شده بود تصمیم گرفتم همونجا توی ماشین بخوابم
از زبان ا/ت با اعضا خونه رو برای تولد جونگ کوک تزئین کردیم خیلی خوشگل شده بود چون کیکش و برای فردا سفارش دادم و کادوم هم گرفتم و گذاشتم روی میز و رفتم خوابیدم از زبان ا/ت خیلی خوشحال بودم رفتم کیک و گرفتم و گذاشتم داخله یخچال بعدم اعضا رو بیدار کردم و صبحونه خوردیم و رفتم ناهار و درست کردم اعضا هم رفتند کمپانی ولی خوب از طرفی هم نگران کوکی بودم چرا نیومده بود؟ از زبان جونگ کوک از خواب بیدار شدم و از ماشین اومدم بیرو دوباره رفتم نشستم رو نیمکت و چشمام و بستم همه خاطراتم با ا/ت و یادم اومد و شروع کردم به گریه کردن از زبان ا/ت شب شده بود ولی هنوز جونگ کوک نیومده بود خیلی ترسیده بودم یهو جیغ زدم فهمیدم اعضا ام که سکته کردند😐😂 به جیمین ادرس و دادم و گفتم برو جونگ کوک و بیار من و اعضا هم چراغا رو خاموش کردیم و اماده شدیم
ایم از این پارت امیدوارم خوشتون بیاد لایک و کامنت فراموش نشههههه و بگید ادامه بدم یا نه؟
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
هایی کیوتا منم ویدا اگه اون تستم و خوانده باشید گفتم قراره گوشی بخرم و وقتی خریدم یه تست میزارم که منم ولی یه اتفاقاتی پیش اومد که نشد این اکانتم و دنبال کنید و بقیه داستان و توی این اکانتم میزارم تنکیو لاولی