اينم پارت ٣ (:
ساعت ١٢ظهر، از زبان ا/ت:
رسيديم خونه و تهيونگ زودتر پياده شد و درو باز كرد و رفتيم تو.
[ا/ت: من ميرم بخوابم]
[اچا: نههه..بيا باهم بازي كنيم]
[تهيونگ: مامانت مريضه، بعدا بازي كنيد..قرصاتم نخورديا]
[ا/ت: من حالم خوبه فقط خوابم مياد، اچا تو فعلا برو با تبلتت بازي كن بعدا باهم بازي ميكنيم]
[اچا: نميدونم كجاس كه]
[ا/ت: اخرين بار كجا گذاشتيش؟]
[اچا: امم..فكر كنم تو اتاقمه]
[ا/ت: پس برو بازي كن]
اچا رفت و منم اول رفتم قرص خوردم و خواستم برم تو اتاق كه تهيونگ گفت[چرا ناراحتي؟]
[ا/ت: خوبم]
[تهيونگ: نيستي..]
[ا/ت: ميخواي برقصم؟..چيشده يهو نگرانم شدي؟!]
داشتيم با صداي بلند بحث ميكرديم.
[تهيونگ: تو هيچوقت اعصاب نداشتي]
[ا/ت: جدي! پس خودت چي؟.. آرومترين ادم تو دنيايي؟]
[تهيونگ: ساكت شو..منو بگو كه نگرانت شدم]
[ا/ت: اوههه..ممنون كه جونمو از خطر مرگ نجات دادي..چرا قبلا به فكرم نبودي! اون موقعا كه نصفه شب ميومدي خونه فك ميكردي حالم خوبه؟..من مجبور بودم زنگ بزنم به يون كه اون وسط كارش بياد و منو ببره بيمارستان..الان فقط يه مدتيه بهترم]
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
65 لایک
عاااالییییی بوووود ❤️
پارت بعد پارت بعد پارت بعد پارت بعد تا نیومدم برات
باشهه😂✋🏼♥️
پارت بعدی
پارت بعدی
پارت بعد کیه میزاری 🥺🥺🥺❤🖤🐾
زیبا بید. پارت بعدیو زودتر بذار لطفااا😗💖🙏🏻
ممنون، اوكي دارم مينويسمش ببينم كي تموم شه✋🏼😌
اوووووووه پارت بعدی سری بزار😹🙏🏻💜
اوكييي😂♥️
خیلی داستانت باحالع عاشقش شدم👍🏻🤍
لطفا ادامش بده و پارت بعد و زودتر بزار🌊❤️
مرسيي🥺♥️
سعيمو ميكنم☺️
پارتارو زود زود بزار❤❤
داستانت عشقه😍😍
لدفا زودتر.....
اگه مثه پارتاي قبل حمايت كنيد حتما زود به زود ميذارم♥️🙌🏼
مرسی😍😍
عالی بود پارت بعد لدفا😂😐😍
مرسيي..لايكا مثه پارتاي قبل بيشتر شه ميذامش🙃💖
سلام پارت بعدی رو لطفا زود بزار
سلاممم..حتما