ا.ت دختری که سر شرط بندی با یک مافیا ی بزرگ زندگی خود را دگرگون میکند
💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜ا.ت ... رفتم بار همیشگی امشب خیلی شلوغ بود انگاری که یک رئیس مافیا پارتی گرفته بود
دیدم خیلی شلوغه یک صندلی VIP رزرو کردم و نشستم یک دختر اومد جلو و گفت: چی میل دارید خانم کانگ ؟
ا.ت : بستگی داره که چی دارید 😉
دختره: ودکا و ویسکی
ا.ت: یک ویسکی تلخ لطفا
برام آورد و خوردم بعد از چند مین یک پسر جذاب جلو روم سبز شد
ا.ت: چت کوچولو مامانت رو گم کردی؟ البته مامانت تو رو گم کرده 😈😂
(یونگی)
تا دیدمش جذب شدم رفتم جلوش داشتم آنالیزش میکردم که گفت : چت کوچولو مامانت رو گم کردی؟ البته مامانت تو رو گم کرده .رفتم جلوش
یونگی: نه کوچولو میخواستم ببینم اگه صاحب نداری مال خودم کنمت 😋
ا.ت :انقدر نمک نریز ، بگو چی کار داری ؟
یونگی : میای قمار ؟😈
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
6 لایک
مرسی خوشگلام فقط لطفا نظر واقعی تون رو بگید 😁❤❤❤❤
عاللللللللی بود
داستانت خیلی قشنگه پارت بعدی لطفا