عشق بی پروا {اکسو}۹

بچه ها بخدا حالم خوب نی تو نتیجه میگم چرا اگ کم نوشتم ببخشید

کای:جیغغغغغغغغغ.......پسرا:یا خداای چی شده😳....دخترا:وایییی ماهی قا.طل شد😳😭....همه باهم:بدویین⁦🏃🏼‍♀️⁩⁦🏃🏼‍♂️⁩....پسرا:کا 😳.....کای:ااا هیونگا اومدین😄‌....دخترا :زنده ای🙁....لی:چرا جیغ کشیدی تو که سالمی فک کردیم ماهی کشتت...... ماهی :هوییییی مگه من وحشیم 😤.....آیناز:خداییش چه مرگت بود... بکهیون:کای خیلی خ.ری.....کای:من واسه این جیغ زدم که.....پسرا:چیییی🤯کای:خداییش ببینین چی ساختم😄😎.....دخترا:😐🔪...پسرا:🤯... کای :باید ی کارخونه تولید سازی بزنم.... ماهی: وصیت نامت رو بنویس 🔪🔪🔪🔪{ناظر منتشر کن بخدا حالم خوب نیست نمی تو نم زیاد تو گوشی بنویسم الان باره دومه که مینویسمش😔}...کای:الان باید چی کار کنیم؟؟....شیومین:فک کنم باید فرار کنیم .... دی او:آره فک کنم... کریس :امم It's not my style....[کرمم گرف انگلیسی بنویسم😐😂].....سهون:کای خودت فرار کن ماذکه فعلا کاری نکردیم.... لونا: کسی دمپایی انگشتی من رو ندیده......تائو:م من دیگه نمی خوام کتک بخورم....پسرا:ال فراررررر⁦🏃🏼‍♂️⁩⁦🏃🏼‍♂️⁩...آنا:احمق های بی.شعور..... جیهون:اینجوری نمی شه باید ادب شن تا اینجان.....اما:رع یسسس.... آیناز اول خودم😝....مین سو :برو ببینم شیری یا روباه....یورا:اگ شیر بودی می پزمت واس صبحانه بخوریم اگ روباه بودی پوستت رو می کنم باش پالتو درس می کنم... یون هی:😹😹😹...آیناز :بای بای مارفتیم بای بای مارفتیم

آیناز:آییییییی کمک...... بکهیون:چی شده ... آیناز :این آشغالا خیلی سنگینه 🥺....بکهیون:بده به من میندازشون.....آیناز:بگیر﴿اینجا آیناز آشغالا رو میندازه طوری که بکهیون پرت میشه ﴾.....بکهیون:آیییییی مگه مریضی .....آیناز:😝😝😝.... لوهان:بکی ی دیقه بیا‌‌ ..... بکهیون:ها چیه .... چانیول:ما هم نمی دونیم از کای بپرس ‌....... کای:خب به نام خدا به نظر من باید دوباره بترسونیمشون ..... سهون:ببندش لطفااا ..... کای :باشه😐😐.......سایکا: شرط می بندم پوکید😹😹😹.......ایناز:دوباره بادش می کنیم😹😹.... اما:نفر بعد کیه!؟ ...... لونا:نه اگه الان ماهم بلا ملا سرشون بیاریم می فهمن از قصد این کارا رو می کنیم ... آنا:پس ما کی خوش گذرونی کنیم...... لونا:چند روز دیگه ..... ماهی:میگما ی چیزی .... یورا : چییییی😳ماهی :درد ..... آنا:خو بنال..... ماهی:میگم یادتونه که اون نامه پیش پسرا بود😔.... دخترا: آره ..... سایکا:ای درد چی میخوای بگی .....ماهی :اگه بخوان بکشنمو.ن چی ..... مین سو :یه چاقو میزاریم کنار خودمون ..... یون هی:یعسسسسس فکر خوبیه😃😃......یورا:من گشنمهههههه .... آنا:منمممممم ..... اما:صب کنین تا غذا ها بیاد ...(دخترا غذا سفارش میدن )..

لی :پسرا بیاین ...... سهون:چیه هیونگ ..... لی :شما هم ..... سوهو :خب آره😔⁦♥️⁩...... لوهان:آره ولی چی کار کنیم؟؟؟؟ ... لی :من یه فکری دارم .... چانیول : امید وارم مص فکر های کای نباشه😐 ....... کریس:😹😹..... تائو:حالا فکرت چیه ....... لی:₱₱₱...... بکهیون:آرههههههههه فکر خوبیه😀😀😀.....کای:حالا قر تو کمر بده بقلی، بقلی بگیر ...... دی او:😹😹😹😹😹 ..... شیومین: نخ و سوزن لطفااااااا 😹😹😹... سهون:حالا ظهر یا شب ..... کریس: قطعا شب ..... سهون موافقم 😹 ..... چانیول: پس بریم آماده شیم ..... کای :آره بریم

لی :پسرا بیاین ...... سهون:چیه هیونگ ..... لی :شما هم ..... سوهو :خب آره😔⁦♥️⁩...... لوهان:آره ولی چی کار کنیم؟؟؟؟ ... لی :من یه فکری دارم .... چانیول : امید وارم مص فکر های کای نباشه😐 ....... کریس:😹😹..... تائو:حالا فکرت چیه ....... لی:₱₱₱...... بکهیون:آرههههههههه فکر خوبیه😀😀😀.....کای:حالا قر تو کمر بده بقلی، بقلی بگیر ...... دی او:😹😹😹😹😹 ..... شیومین: نخ و سوزن لطفااااااا 😹😹😹... سهون:حالا ظهر یا شب ..... کریس: قطعا شب ..... سهون موافقم 😹 ..... چانیول: پس بریم آماده شیم ..... کای :آره بریم

دی او:غذا آمادست ..... مین سو : ماکه درس نمی کنیم🙁 ...... یون هی : ما سفارش می دیم ..... دی او : نه بزارین خودم غذا رو درس می کنم ..... رز: نه خیلی ممنون نمی خوام گرسنه بمونم ..... سایکا: درسته😹😹😹 ..... دی او : من آشپزیم خیلی هم خوبه 😐🔪 ..... یورا : درس کن ولی بت بگم که اگه بد شد باید خودتو دوستات کچل کنین .... لونا : حرف حق ..... سهون : اگه خوب بود چی .... آنا : اون وقت می خوریمش 😹😹😹😹 ..... اما : آره ..... کای : با اینکه خوشم نمیاد ولی باشه😒 ..... ماهی : مثلا چطوری دوس داری 🩴🩴🩴 ..... لی : هیچی یه زری زد توجه نکن ..... {شب} .....﴿از زبان جیهون﴾ .... داشتم با گوشی ور میرفتم که سوهو یه آدرسی برام فرستاد .... [آنچه خواهید دید دخترا:جیغغغغغ]

ناظر منتشر کن ⁦🙏🏻⁩⁦🙏🏻⁩ گایز بیاین نتیجه