رمان در عمارت عشق 🍁p4🍁

مری: هورا ااااااا😆 جولیا : اوردن شیر * بیاید جشن بگیریم 🥺 لوکا: اره اره ولی فقط شیر داریم 😑 مری: من خوراکی دارم 😆 لوکا: خوب عالی شد 😆 مری: اره اره 😆 باز کردن کوله * گذاشتن هر چی خوراکی روی میز هست * باز کردن ماکارونی و انداخت ته کیف * هممممم اینم از ماکارون 😆 لوکا : خیلی خوب شد 😆جولیکا: تایید کردن با سر*

تیکی توی کیف: شروع کردن به خوردن * واییییی چه خوشمزه بود 🥴 اگه بیشتر پیشش بمونم بازم از اینا بهم میده 🥴 شایدم کمکم کنه؟؟؟؟ 🙃 مری جولیکا لوکا: خوردن * مری: میگم شما دوتا هم فرار کردید 🙃؟ لوکا : این چه حرفیه 😑 ما نزدیک خونمون هستیم 🙃 نشون دادن خونه * مری : اینکه خونه نیست عمارت 🥴😂 لوکا : خندین * جولیکا : خنده ریز * مری خوب چیه راس میگم 😂 لوکا : پاشدن * اوردن به تیکه سنگ * مرینت نگاه کن خونه ما هم دیوار داشت 😑 ولی ما شکستیمش 🙃 نباید زود ناامید بشی دختر جون 🙃

مری: شکستینش؟ 🥴 پاشدن * لوکا : مریم جا میخوای بری😑؟ مری : میخوام برم بشکنم 😆 لوکا : دیونه شدی 😑؟ مری : نه امید وار شدم 😆 رفتن بیرون از کلبه * دوین به سمت خانه * لوکا: مری کجا داری میری دختر؟؟؟ 😑 لوکا و جولیکا : دنبال مری رفتن * جولیکا : مری این دیونه گیه 🥴 مری: منم دیونه ام که دیوار رو نشکوندم 😆 لوکا : خل شدی؟ مری: اره شدم 😆 دیدن دیوار* مشت کردن دست * خخخخ 😆😂 دوست سمت دیوار *

ساعت ۷ صبح در خانه ( دوستان یادم رفته بود پارت های دیه اینو بزارم الان مجبورم بزار 😑 ولی سعی میکنم توی یه اسلاید تموم کنم) سابین : مرینت کجاس؟ خدمتکار : خانم امروز اصن نیومدن بیرون 😁 سابین : اوهم باشه مرسی بالا رفتن * در زدن* درو وا کردن* داد زدن * مرینت نیست ( تعجب زده) تام: چییییی؟ ساعت ۸ * همه نباش مری ان 😂 ادرین : اوف من خیلی خنگم نتونستم از دوستم مراقبت کنم 😑 ها چی مرینت 😑؟

(ببخشید اشتباه گفتم ساعت ۸ نه بود ۱۰ بود 😂) مرینت : دویدن * زدن دست به دیوار * خون امدن* ادرین : چی اون خود مرینت 🥴 دویدن سمت مری * لوکا: مرینت چی شد 🥴 جولیکا : مرینت حالت خوبه 🥴؟ مرنیت : ههه 🙃 دویدن به سمت عقب * دویدن به سمت دیوار و زدن و اون یکی دستش 🙃 ادرین مرینت حالت خوبه؟؟؟؟ 🥺 مرینت: ترک ورداشت 🙃 ترک ورداشت 🙃 ادرین چت شده دختر جون 🥴؟ میخوای دیوارو خراب کنی 🥺؟ مری : خرابت میکنم دیوار 🥴 ادرین : که این طور 😑 زدن سنگ به دیوار *

لوکا : زدن سنگ به دیوار * الیا : مری حالت خوبه ؟؟؟؟؟ 🥺 ههه 😂 ورداشتن سنگ و زدن * جولیکا : ورداشتن سنگ و زدن * ( دوستان عزیز خلاصه به دیوار سنگ پرتاب میکنن 😂) باکو : ههه چه بازی چرتی😂 زدن سنگ به دیوار * ولی حال میده 😆 مری : پاشدن * عقب رفتن * رفتن تو دیوار * دیوار: ( 😂) خراب شدن * همه: مری ( همه شوکه ان)