من این داستان رو از نظر شما تا چه جایی ادامه بدم لطفاً بگید
از زبان مرینت وقتی من وآدرین توی مخفی گاه بودیم آدرین یک دفعه منو ب.وس.ی.د من خجالت کشیدم ولی ادامه دادم از طرفی خوشحال بودم که آدرین عاشق من بود و از طرفی ناراحت بودم که نمیتوانستم تکان بخورم و با از باب شرارت بجاگم بعد از ۲هفته حالم خوب شد و
آدرین رفتیم به جنگ با ار باب شرارت من وقتی که استاد فو رو دیدم داشت نگهبانی رو به من واگذار میکرد که من به نگهبان تبدیل بشم و اون یهو رفت من که استرس داشتم با شرور جنگیدم و همه چیز رو به حالت قبل بر گر دودندم من وآدرین عاشق هم بودیم
ولی آدرین به کاگامی هنوز نگفته بود چون استرس داشت که اون شرور بشه وار این حرفا (نویسنده میشه به کاگامی نگی سوسک چینی ) خب آدرین خان داستان صاحب داره اگر کاگامی رو دوست داری من حرف فی ندارم ولی لیدی باگ یا مرینت میمیره از زبان آدرین باشه بالا غلط کردم
مرینت رو توی مدرسه دیدم می خواست بپره بغلم که کاگامی رو دیدم و بهش علامت دادم اون فهمید امروز غروب با کاگامی قرار داشتم از زبان سوسک چینی 😎😎😭😆 حتما میخواد بهم بگه که عاشق کنه و ازم خواسته گاری کنه واااااا میگم کاگامی زیادی رو داری ه ها می بینی به تو چی می گه
یک گل دادم به کاگامی وبهش با لکنت گفتم ام چیزه امممم از زبان کاگامی حتما داره تلاش می کنه حرف دلش رو بزنه واییی
از زبان آدرین چیره یعنی اممممم کاگامی من ترو دوست ندارم یعنی دوست دارم اما به عنوان درست نه چیز دیگه ای ببخشید اما من عاشق یکی دیگم
کاگامی گفت چه کسی بهم بگو تا بکشمش آهای سوسک چینی زیاد تند نرو دارم برات من گفتم اگه بخواهی حرف بهش بزنی میکشمت راستش اون مرینت هست کاگامی شکه شد آن اون اولین دوستم باگریه دوید از رستوران بیرون
از زبان کاگامی از رستوران زدم بیرون نمیدیدم فقط میدویدم که یهو خوردم به یک پسر اون پسر (لوکا هست کاگامی نمیدونه لوکا کیه) بلند شدم وبه هم دیگه ببخشید گفتیم یهو چشمم به چشمش افتاد که یهو محوش شدم
آن شمارش رو بهم داد منم شمارم رو بهش دادم دیگه زیاد ناراحت نبودم ولی از دست آدرین عصبی بودم که با خودم گفتم چطوره یکمی بیشتر با لوکا آشنا بشم
ممنون که تست رو زدید کامنت کنید دوستتون دارم کپی ممنون به زودی زود پارت بعدی رو میزارم
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
تست بعدی در حال برسی هست یکم دیگه منتشر میشه
.
خیلی قشنگ بود ادامه بده👌🏻👌🏻👌🏻