ماجرا های طنزی که مردم گفتن🐒

بچه:الو پلیس؟ پلیس:بفرمایید چه مشکلی پیش اومدی؟ بچه:اون مجبورم دارن میکنن! پلیس:به چه کاری؟ بچه:که ریاضی ها رو حل کنم!😂👐👢 تو باید کمکم کنی! پلیس:خب باشه😐😂 بگو بچه: پنج منهای پنج پلیس:خب از نظرت چی میشه بچه:پنچ😐مامان:پدرسگ به کی زنگ زدی! (مامانه تازه اومده تو باغ🐒) بچه:آقا پلیس داره بهم کمک میکنه ریاضی حل کنم مامان:ای داد! پلیس:مامانش اومد😐😂👐 بچه:گفتی اگه کمک نیاز داشتم زنگ بزنم! مامان:منظور پلیس نبود! بیببببببپلیس:الو خب رفت😐

مرد:آبناب میخوای کوچولو؟ بچه:آره! مامان: نه ممنون! مرد:چرا؟ بچه:مامان میمون🐒 مگه تو منی خنگ! آره من میخوام مرد:بگیر ال فرارررررررررر

یکی:داداش ساعت چنده؟ یکی دیگه:نمیدونم بزار ببینم بوققققق (شیپور🎺) همسایه بالایی و پایینی: اخه کی ساعت 5 و 7 دقیقه صبح شیپور میزنه! یکی دیگه:5 و 7 دقیقه یکی:ممنون داداش (در زمان اونا چیزی به اسم ساعت وجود نداشته😂)

یه دختر فیلم نگاه کرده بازیگر 1:بابا من زشتم؟ بازیگر 2:نه من زیبا ترین دختر دنیا رو می بینم! (دختره هم مثل ***) اون دختره میری به باباش میگه:بابا من زشتم؟ باباش:خیلی زیاد😐😂🎺🐒 (نتیجه گیری همه چیز رو آزمایش نکنید)

مرد: کیف پولم کو! مامان:تو جیبت مرد:ممنون و کلید ماشین کو؟ مامان:دیشب افتاد بیرون از جیبت و رفت تو سطل اشغال پرد:چطوری؟ و اسپر... مامان:روی کلاه روی سرت مرد:چطوری من کلاه پوشیده بودم ولی متوجه نشده بودم😐 مامان:هم؟ بگو دیگه ماشینم اصلا کو اه!

تمام شد😐 فالو=فالو

واسه پارت بعد درخواست بدین