سیلام✋🏽🧃
♔︎...1...♔︎....[6:35 هتل]...جلوی پله های هتل ترمز کرد.....موبایلش را از روی صندلی شاگرد برداشت و درب را باز کرد....ریموت ماشین را به سمت نگهبان پرتاب کرد و بی هیچ حرفی وارد لابی هتل شد....به سمت میز پذیرش رفت....و به میز تکیه داد×ببخشید مادام....شماره اتاق جانگ لونا رو میخواستم×....
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
15 لایک
وااایی تهیونگ اومد😂😐*خرذوق*😂💕
اینپارتمفوقالعادهبود😂😐❤
عالی بود:>💜
واییی عالیییی بوددد💜
وایییی مرسی😐✨
اوکی:) حرفام منتشر نمیشن بعد از یه ساعت و خورده ای:)💔
چیز خاصی هم نگفتماا
فقط گفتم که خیلیییی عالییی بود و خیلیییی دوسش داشتم و کلا قلمت حس خوبی بهم میده:)))💙♥️
توی اسلاید اول گفته بودی جانگ لونا اسلاید بعد شد جانگ هانا و منی که سه ساعت داشتم فکر میکردم یعنی این با شخصیت اون یکی داستانت در ارتباطه یا نه...🥲
*جیغ کشیدن از سر ذوق😐✨*
ععرಥ‿ಥ🤍
هعیش این دوتارو داشتم مینوشتم باهم
بعدش هنگ کردم😐
داستان نوشتم منتشر کردم همه هم خوندنش...
بعد تازه فهمیدم این دوتا اسم چقددددد شبیه همن😐
دیگه نمیشه کاریش کرد😐🧃
ولی داستانا به هم ربط ندارن خیالت راحت😂🤝🏽
برگاممممممم فک نمیکردم ته باشه😐
فک کنم ق*م*ار میخوان کنن یا سرقت بزرگ😎
پارت بعدو زود بزار خواهشا😐💞
هوم....شاید یه همچین چیزی😐🤝🏽
پارت بعد پنج شنبه😐🤝🏽🧃
قربون دستت:)