‌3(تهیونگ) Journey to the dream

✨پارت سوم✨ هنوز ملینا تهیونگ رو ندیده 🎈 {°☘️همین جا بمونید بریم از زبان تهیونگ ☘️°} به نامجون زنگ زدن تا بیاد کمپانی کارش دارن چون گواهی نامه نداشته من گفتم من می برمت سوار ماشینم شدیم 🍡مطلع کنم اون عکسی که گذاشتم ماشین خود تهیونگه🍡 ماشینش شاسی بلند جنسیس هست🤍

تهیونگ اومد داستان🥳 سوار شدیم داشتم میروندم که یهو داشتیم از جلو فرودگاه رد میشدم چراغ قرمز شد وایسادم که داشتم اون ور این ور رو نگاه میکردم که چشمم خورد به یه دختر که داشت با دوست هاش عکس میگرفت خیلی خوشگل بود ولی معلوم بود توریسته وقتی دقت کردم دیدم جلوی تابلو گروهمون عکس میگیرن فهمیدم آرمیه😍

🍡بریم سراغ ملینا🌺 کمی عکس گرفیتم با تابلوی بی تی اس بعد اون پسره که اسمش پارک یونگ سو بود با ماشین اومد و گفت شما هتل میگیرید یا خونه اجاره میکنید ما هم گفتم نه هتل میگیریم بعد ما رو برد یدونه هتل پنج ستاره تو سئول که اسمش « فورسیزن ~ هتل واقعیست در کره ~ » هست برد این هتل جزو ده تا از هتل های برتر سئول بود . خلاصه رسیدیم سه تا اتاق گرفتیم کنار هم و کار های هتل رو انجام دادیم و رفتیم اتاق هامون. (°نکته ° ساعت کره تقریبا چهار پنج ساعت از ما جلو تره و ما ساعت ده که با هواپیما رفتیم و پنج ساعت سفرمون طول کشید یعنی ساعت سه به وقت آمریکا رسیدیم اونجا ولی اونجا یه وقت کره جنوبی سئول ساعت هشت و سی دقیقه رسیدیم)

🌆💜 از زبان نویسنده دخترا رفتن دوش گرفتن و بعد لباسی که سه تایی با هم ست کرده بودن رو پوشیدن و بعد به مامان بابا هاشون زنگ زدن و کمی استراحت کردن و قرار گذاشتن ساعت نه و نیم برن شام بخورن ملینا هم کمی خوابید و بعد پاشد رفت با دخترا تو رستوران هتل شام خوردن و بعد رفتن بیرون و کمی گشتن اطراف رو و همینطور که داشتن تو خیابون ها قدم میزدن از مغازه ها کمی خرید هم کردن . ✨بریم سراغ تهیونگ و بی تی اس✨ بیرون رفتیم شام خوردیم بعدش رفتیم تا کمی بگریدیم همه مون ماسک زده بودیم و خودمون رو پوشونده بودیم همینطور داشتم قدم میزدم چشمم خورد به سه تا دختر که مثل هم لباس پوشیده بودن وقتی یکیشون برگشت به این سمت دیدم همون دختره ی جلو فرودگاه بود رفتن تو مغازه ها‌ و کمی خرید کردن تو ذهن خودم گفتم چرا اتفاقی امروز همه جا مبینمش

چرا اتفاقی امروز همه جا مبینمش و بعدش برگشتیم خونه و منجینر زنگ زد که چهار روز دیگه کنسرت دارین و فرداش هم فن ساین دارین ‌و باید از فردا تو کمپانی بیایید برای کنسرت تمرین کنید تا اماده باشید جیمین خیلی خوشحال شد اون عاشق کنسرته منم خوشحال بودم چون خیلی وقت بود که تو کره کنسرتی نزاشته بودیم و یه جورایی دلم برای ارمی ها تنگ شده بود 😍

از زبان ملینا🎑 جلوی یک مغازه ایستاده بودیم که چشمم خورد به یک نفر که ماسک و کلاه کرده بود و داشت نگاه ام میکرد منم برای اینکه نگاهم نکنه به دخترا گفتم میخوام از اینجا خرید کنم و رفتیم داخل . و بعد برگشتیم هتل و به دخترا گفتن بیان اتاقم بعدش که خوابشون اومد برن اتاقشون بخوان رسیدیم تو اتاق رفتم تلویزیون رو روشن کردم همینجوری داشتم کانال عوض میکردم که یهو چشم خورد به یک کانال که زیر نویس انگلیسی داشت دیدم نوشته بی تی اس کنسرت میزارن دو روز دیگه ساعت ۷ عصر تا ۱۱شب و پس فرداش قرار شده فن ساین هم به اسرار آرمی ها بزارن از ساعت ۵ عصر تا ۸ عصر . منم زود دخترا رو صدا کردم بیایید ببینید چی میگه داشتیم بال در میاوردیم 🥳 اخه گفته بودن فقط کنسرت میزاریم برای همین الان که فن ساین میزارن خیلی خوشحال بودم چون من عاشق فن ساینم 💖🤧🥺

به دخترا گفتم الان گفتن فردا ساعت هشت صبح بلیط ها فروش میره ما باید اماده باشیم که بلیط ها تموم نشن و جای مناسبی رو بگیریم آیسان گفت که من برای صبح ۷و نیم زنگ میزارم تا بیدار بشیم منم گفتم باشه ما رو هم بیدار کنی یادت نره😉 من کردیم درباره کنسرت و فن ساین اینا و بعد دخترا رفتن اتاق هاشون تا بخوابن🌆 من اون شب فقط داشتم به بی تی اس و تهیونگ فکر میکردم و بعد خوابم برد😴

🌃روز سوم در کره🌄 با دخترا داشتیم تو پارک نامسان سئول به قدم میزدیم من یه دخترا گفتم بچه ها ما آرمی بمب و البوم نخریدیم الان دیگه نیم ساعت دیگه از پارک بریم مرکز خرید هم لباس بخریم هم هدیه برای فن ساین و آرمی بمب و البوم و همه چیز بخریم🛍️🛒 نشستیم رو نیمکت من به دخترا گفتم اون جا بستنی فروش هست برم بستنی بخرم گفتن باشه من شکلاتی و وانیلی 🍫 کارا زعفرانی و وانیلی🍦 آیسان وانیلی و توت فرنگی🍓 رفتم بخرم باید تو صف میموندم پنج نفر جلو من بودنو یک نفر عقب من......

خب این پارت تموم شد حتما تو کامنتا بگین از این دو گزینه یکی رو انتخاب کنید الف)هر دو روز یدونه پارت بزار ب)هر سه روز دو تا پارت بزار بوس به کلتون 💜 دوستون دارم زیاد تا پارت بعدی خداحافظ 👋🏻🌺