10 اسلاید صحیح/غلط توسط: سارا انتشار: 4 سال پیش 12 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلامممممم😬😬😬😬
یکی دستشو گذاشت رو چشمم اروم گفت ه دختره ی منحرف با خودم گفتم کای نباشه عجیبه😐 دستشو بر داشت کای بود گفتم کای نمیشه لاقل خودمو دوستام تنها باشیم😶کای گفت نه اصلا چرا اصلا امدی اینجا گفتم خوب ظهر با بروبچ قرار گذاشتیم بیایم پارک مورده علاقه من 😄 کای به بچه ها گفت چرا باید برین پارکی که اون دوست داره ؟؟جاسو و لوسی گفتن ما هم این پارک رو دوست داریم لیا گفت منم این پارک رو دوست دارم سایو گفت این پارک واقعا قشنگه با اینکه اولین بار میام عاشقش شدم 💖 گفتم کای اگه از لوکا متنفری بزن قدش دستمو اوردم جلو زد قدش کای گفت حالا چی شده از لوکا بون امده 😂گفتم بیشعور خروگوشم رو خورد 🐇😭 کای گفت اشکال نداره بعد مکس رو دیدم گفتم ع مکس هم اونجاس دیدیم یه دختر بقلشه یه زره که زوم کردیم سایو اروم گفت فک کنم سایوکا باشه😣
گفتم وایی چه نازه قربونش برم🥺💖 لوسی گفت کلارا الان بحث سر این نیس جاسو گفت ناز هست اما ماشالا بد واگیر وسواسی داره 😂 گفتم غلط کردم به خدا و پاشدم رفتم پیش مکس گفتم ع سلام چه خوب که اینجای با لوسی اینا آمدیم اینجا میخوای بیای سایوکا زد تو صورت مکس گفت این دختره چی میگه ها 🤬 مکس گفت سلام کلارا ، سایوکا این کلاراس دوست سایو سایوکا زد تو صورت من 😑گفت با داداش من هم که دوسته دختره ی بی مغز گفتم سایوکا من الان با جاسو دوست هستم و دوستش دارم پس دلیلی منطقی بیار که چرا باید سایو رو دوست داشته باشم سایوکا گفت دختره بی هیا ایشششش گفتم سایوکا بیا با هم خوش باشیم بابا تازه اشنا شدیم میخوای بیای تو جمع ما خوش حال میشیم سایوکا یه دونه زد تو صورتم گفت برو گمشو کای امد جلو گفت هایییی حرمت حالیت میشه یا حالیت کنم😠 و دستم رو گرفت برد پیش بچه ها جاسو گفت چی شد چرا زد تو صورتت گفتم نمد 😖 ولی خیلی درد داشت همون جور داشتم به مکس و سایوکا نگاه میکردم دیدم سایوکا هی غر میزنه و میگه این کی بودددد رفتم پیش مکس گفتم هر کی با من در افتاد بر افتاد با دوست من زر زر نکن و دست مکس رو گرفتم بروم پیش بروبچ گفتم مکس اگه میخواست باهات دوست بشه که راحت میشد انقدر هم به جونت زر زر نمی کرد والا کای گفت سایو این واقعا خواهرت بود😳سایو گفت خواهر نا تنی گفتم چرا نا تنی 🥺 سایو گفت مامانم با بابای سایوکا ازد کرد بعدش هم سایوکا خواهر نا تنی من شد 😖 گفتم اخیی 🤧لوسی بقلش کرد گفت اشکالی نداره قربونت برم 💖🌸
😂لوسی لوس می شود😂
جاسو خیلی ساکت بود و با گوشیش با یکی چت میکرد 😆میا هم که به درخت و گل نگاه میکرد 🌸🌴یهو گوشیم زنگ خورد گفتم لاقل خوبه با جلد شکسته زنگ میخوره و جواب دادم جرج بود گفت سلام ببخشید شما کی هستید😂😂 دیدم به من زنگ زدید گفتم سلام منم بابا کلارا خواستم شمارت رو گوشیم بیاد بهت زنگ زدم 😹😹جرج گفت اها حالا کجای دخی منتظر هستیم بیای شام بخوریم 😋گفتم شما بخورین نوش جان 😍و قط کرد جاسو گفت جرج بود نه😒 گفتم بله جرج بود شازده بلخره حرف زدی 🤭جاسو گفت حوس نکردم اصلا حرف بزنم به تو چه😒مکس در گوشی بهم گفت کلارا، جاسو همیشه انقدر بی ادب بود گفتم نه 😐 مکس گفت اها ممنون😚❤بلند گفتم چی شده جاسو چرا اینجوری حرف میزنی 😶از وقتی با جرج اشنا شدی خیلی سرد شدی 😬 جاسو اهمیت نداد لوسی گفت جاسووووو کلارا با شماس جاسو بازم اهمیت نداد سایو اروم گفت جاسو جان ؟؟ لیا گفت جاسوووووو کای دستمو گرفت برد اون ور پارک گفت😬کلارا گفتم هممم😑 گفت میشه با هم دوست بشیم خیلی وقته میخوام اینو بهت بگم ولی نمی تونم😣
یا الله😱
گفتم چرا اینو میگی تازه ما خیلی وقته به هم زدیم 😖🤧 اروم یه قطره اشک از چشمم امد پایین کای اروم اشک که رو گونه هام بود پاک کرد 💖گفت میدونم با هم مشکل داریم اما گفتم اما و اگر ، چرا و چون نداریم پس فعلا با همین کنار بیا تا ببینم چی میشه 😑سایو داد زد کلارااا ،، کایییی بیاین پیتزا رسید الان تموم میشه گفتم اوه اوه بدو بریم که اگه دیر کنیم بمون نمی رسه😄و رفتیم من دوتا اسلاید پیتزا خوردم اما بقیه بیشتر از ۳ تا اسلاید خوردن😱 دوباره جرج زنگ زد دستم چرب بود اما دست کای و لوسی تمیز بود اما لوسی نبود و گفتم کای میشه لطفا گوشیم رو از تو جیبم در بیاری کای گفت اوکی 😄و بر داش گفت سلام جرج جانم کاری داشتی جرج گفت ع مگه گوشی کلارا نی 😬گفت کلارا دستش کثیفه دست من تمیز بود م بر داشتم حالا کاری داشتی 😹جرج گفت نه فقط خواستم بگم که امشب خونه نیستیم باید بریم دانشگاه امتحان داریم امتحان جغرافی 😭 گفت واییییییییییی یادمممم بوددددد ممنون که گفتی الان میام و قط کرد گفتم چی شد کای گفت بدو بریم منو بچه ها امتحان داریم اونم بد ترین درس درس جغرافی 😐 گفتم وای منم از این درس بدم میاد اه اه اخه این درس چیه به خدا😠😒 حالا ولش بریم 😆🌸 و لوسی گفت وای بچه ها خبر دارین فردا امتحان علوم داریم گفتم واییی باشه حالا من و کای بریم تا دیر نشده بعدم من با این نیم تنه و شلوار لی نمی تونم بریم دانشگاه که 🥺 و رفتیم .
یه کوچولو طولانی شد 😍
وقتی رسیدیم انگار تو خونه زلزله ۱۱۱۱۱۱۱۱ ریشتری امده بود (به عدد کار نداشته باشید همینو بدونید که خیلی خونه گند شده بود 😂) و رفتیم تو گفتم سلام لوکا گفت سلام بدو که الان دیر میشه اگه الیس زنگ نمی زد یادم نبود 🤭 و رفتم اماده بشم 💃🏻 چی پوشیم ؟؟ یه لباس سیاه و بنفش استین کوتاه روش یه کت بودشیدم کت خیلی بلند بود و نیاز به شلوار نداشتم (خلاصه عکس پارت 😚)رفتم بیرون بقیه اماده بودن جرج دستم رو گرفت یهو رفتیم یه جای عجیب 😳 یهو یه علمه دختر ریختن سر جرج و کای و لوکا بقیه پسرا خودمو از لای دخترا نجات دادم😹 گفتم اینا چرا عین کنه چسبیدن به اینا 😶 الیس اومد گفت ع سلام کلارا خوبی ؟؟❤❤گفتم سلام خوبم الیس 💖 چرا این دخترا ریختن سر این بد بختا 😣 سه تا دختر آمدن یکی شون زد به دستم گفت خودت بد بختی نجیب الیس دستمو گرفت برد تو جای که فقط پسر بودن 🧑🏻🧑🏼 گفتم چرا منو اینجا بردی الیس گفت امتحان سه ساعت دیگه شروع میشه اما من زود تر گفتم بیاین چون میدونستم اینجوری میشه و اینجا فقط پسر نیستن دخترا ریختن سر جرج اینا حالا بعدا دخترا هم میان تو کلاس😬 گفتم اها ممنون 😑🌸 یه پسر با الیس زد قدش و بعد به هم چشمک زدن😉😄 گفتم الیس این کیه دیگه دوست پسر داشتی من نمی دونستم الیس گفت نه بابا این دوستمه مینا گفتم مگه مینا اسم دختر نیس😱😱 پسره گفت نه معلومه که نه البته فقط الی منو به مینا صدا میزنه اسم اصلیم فرانک هستش راستی اسم تو چیه ناناس گفتم ع چه جالب اسم من کلارا هستش از اشنای باهات خوش حالم فرانک 😆 الیس گفت کلارا تو اینجا اسمت ماریلا هستش گفتم یا حسین شهید چه طولانیه لاقل منو ماری صدا بزنین حلم فقط گفتی اسمم چی بود 😅 الیس گفت ماریلا گفتم اها ممنون😐😅
خیلی طولانی شد 😂😂
فرانک گفت منیلا منم خوش بختم که با تو اشنا شدم 😍 گفتم والا اسمم هرچی بود این نبود حالا ولش همون کلارا صدام بزن😬 کم کم جرج رسید به در گفتم چه الاف شدنا😹 حالا بقیه پسرا کوشن 😒 جرج رسید سر جاش گفتم اها راستی الیس من باید کجا بشینم یعنی سر جام کجاست الیس گفت بقل جرج گفتم ممنوننن💖❤💖❤❤😚😚 و رفتم پیش جرج گفتم چی شد این دخترا عین چی افتادن روتون 😶 جرج گفت دخترا حس خواصی به ما دارن والا من نمی دونم چیه که هر وقت ما میرسیم عین جن جلومون زاهر میشن بمون عین کنه میچسبن کندم نمی شن😖🤧😭 یکی از دخترا از پشت با کاغذ مچاله بهم پرت کرد گفت بقل جرجک من نشینننن 😠😠 جرج گفت میانا چند بار بهت بگم جرج نه جرجک 😑😑میانا گفت تو جرجک منی🥺🥺 گفتم اه اه حالم به هم خودد 🤮🤮🤮🤮میانا گفت خو گوشتو بگیر وا دختره ی لوس کم کم داشتم اتیشی میشدم😡 میانا ادامه داد دختره ی بنفش اصلا معلوم نی از کدوم گوری میاد که انقدر لباس هاش بی کلاسه 😐 رفتم یقه دختره رو گرفتم بردم بالا گفتم می می انقدر زر مف نزن یه دقیقه خفه شو بهمم چه غلطی میکنم دختره ی دراز پشمالو🤬🤬 اینجا بین دخترا من رئیسم تاج رو سر منه👸🏻 و جرج و بقیه پسرا مال منن 😡یقش رو ول کردم افتاد زمین عین سگ ترسیده بود 😂
😶
یهو معلم امد سر کلاس گفت درود بر خون اشام های عزیز امدم ازتون امتحان بگیرم و به دو نفر احتیاج دارم تا برگه ها رو برسونه جرج و الیس بیاین ورق ها رو به بچه ها بدین 😉 رفتن برگه ها رو دادن استاد گفت حالا شروع کنید خیلی اسون بود من اینا رو کلاس چهارم خونده بودم😅 به ۲ دقیقه نکشید تموم شد گفتم استاد برای من تموم شد 😄🌸 استاد گفت بریکلا ماشالا شما امشب سر کلاس نمی یاین چون زود برگه رو تموم کردین😆 و حالا می تونید برین بیرون 😍 برگه رو دادم استاد و رفتم بیرون اتفاقا همین الان کای و جان هم امدن بیرون 😹🤩 جان گفت از کلاس اخراج شدی یا زود برگه رو تموم کردی ما که زود برگه رو تموم کردیم بعد جرج هم امو بیرون گفت منم امدم گفتم زود برگه رو تموم کردم تازه من امشب نمیرم سر کلاس ها کای گفت کلا اینجا یه کلاس هست مثلا امشب فقط جغرافی داریم یا فردا فقط ادبیات داریم پس بگو کلاس نه کلاس ها💖❤
گفتم چه خوب 🤩 و رفتیم پیش هم دست در دست هم رفتیم تو حیاط دیدیم که لوکا و مکس و الکس هم اونجا بودن 🤠 گفتن شما هم امتحان رو زود دادین گفتیم اره☺ بعد زنگ تفریح خورد یهو همه دخترا ریختن سر اونا و هرچی پسر بود ریخت رو سر من بد بخت 😖🤧😬 گفتم میشه من برم لطفاً 😅 همه گفتن نه یهو ورق اوردن گفتن یه چیزی بنویسسسس گفتم یا خدا و از زیر پاهاشون در رفتم اما فایده نداشت امدن دنبالم 😭 دویدم سمت کلاس تازه الیس و فرانک امدن بیرون خوردم به فرانک گفتم وایییی ببخشیددد تروخداا و رفتم تو کلاس لاقل کم تر امدن تو کلاس 🥺دهنم صاف شد تا رفتن سر خونه زندگیشون🤦🏻♀️🤦🏻♀️🤦🏻♀️🤦🏻♀️ زنگ کلاس خورد و استاد عین چی زاهر شد گفت شما خانم ماریلا هستید گفتم بله استاد اما بقیه منو کلارا صدا میزنن لطفا شما هم منو کلارا صدا بزنید استاد گفت سرکار خانم کلارا شما واقعا امتحان رو عالی دادین 🤩تا به حال ندیده بودم دانش اموزی زیر یک دقیقه برگه ی امتحان رو تموم کنه 😱اخه من از جاهای متلب امتحان رو در میارم که واقعا یک درصد افراد میدونن چیه😑 گفتم استاد خسته نباشید 😉 و استاد گفت شما با اینکه نصف ترم رو نبودید اما با این امتحات همه ی نمره های جا مونده ی خودتون رو پر کردین و استاد رفت 😶😶جرج نشست سر جاش گفت یا خداااا چی شد حالا پسرا هم رو تو حساب باز کردن گفتم وایی جرج خفه شدم تازه مچ پام درد گرفت😐 جرج گفت میدونمممم🤮🤮🤮خیلی حس بدیهههههه گفتم از چه روشی استفاده میکننین که زنده هستین😂😂 جرج گفت کلاراااا😡😡😡😡گفتم ببخشید منظورم همون از دست اینا فرار کردنه 🌸🌸
اینم طولانی شد 😆😆
گفت روش بوس😍 گفتم واتتتت😹😹😹😹 گفت بوس کردن دیگه 💖❤ گفتم واقعا این دخترا رو دوست داری که بوسشون میکنی😖😬🤧 گفت نه بابا 🤠 فقط بوسشون میکنیم که دیکه سمتمون نیان☺ گفتم اها 😅😄استاد گفت اقای جرج و خانم کلارا نمی خواین بریم بیرون اخه اینی که تو کلاس بمونین واجب نیست گفتیم استاد بهتره سر کلاس بمونیم تا درس رو خوب بفهمیم🤩😉 میانا اروم گفت حرف هم رو تکرار میکنن خوش به حاله اون دختره 😭😭 استاد درس رو شروع کرد ×_× سال های گذاشته ادم های اولیه با اتش زندگی خود را درست کرد .......... وای سرم رفتتتت🥺🥺🥺 جرج گفت منم😑😑😑😑 اما استاد یهو منو صدا زد😱😱😱😱😱😱😱😱
یا خود خدااااااااا😶😶😶😶😶😶
ممنون که تست رو میخونین 😍😍❤❤💖💖🤩🤩🌸🌸
ممنوننننن💝💝💝💝💝💝
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
عزیزم بقیه تست ها کجاست فقط قسمت 12 هست
اگه شما دنبال ۱ ۲ ۳ هستید بزنین دختر ریس منظورم همون رئیس هستش😅و اگه دنبال بقیه قسمت ها هستید بزنید دختر رئیس حالا هر عددی💖💖 امید وارم پیداش کنید❤
وای خیلی خوبه قشنگ حس داستان خارجی بهم داده انگار یه نویسنده ی ماهر اینو نوشته
شما که از من ماهر ترین ☺☺