
های بچه ها☺☺☺😛
رفتیو سوار آسانسور شدی ا/ت=آشیل بیا عقب تر به طلقه ی G رسیدیو پیاده شدیو جیسو و جانکوک رو دیدی از راهرو بیرون رفتیو بهشون سلام دادی ا/ت=سلام بچه ها جیسو=سلام جانکوک=سلام.خوب آشیل که اذیتت نکرد؟ ا/ت=نه بابا جانکوک=چی شد به مامان بابات گفتی؟ جیسو=یااااا فکر نمیکنید یکم زوده؟هی منم دل دارما ا/ت=یاااااجیسو چه ربطی به دل تو داره؟ جانکوک=خوب سوار ماشین بشید دیگه سوار ماشین شدید احساس میکردی حال جیسو خوب نیست بله درسته....مثل همیشه هوف دوباره حسودیش شده کی میخواد دست از سر این غرورش برداره؟ جیسو=به مهمونیه جیسو نمیای؟ ا/ت=چمیدونم من دیروز راجب کوکی به مامان و بابام گفتم بابامتصمیم داره قضیه ی خاستگاری رو بهم بزنع جانکوک=خاستگاری با لیانگ؟ ا/ت=آره جانکوک=واووو چه زود راضیش کردی ا/ت=فکر کنم فقط بخاطر آشیل بود که همه چی درست شد جانکوک=چرا؟ ا/ت=قصه اش مفسله جانکوک=خوب پس بعدا بگو ا/ت=باشه
جیسو=امروز صبح بابام اومده بود پیشم ا/ت=عه؟ جیسو=آره ا/ت=چی میگفت؟ جیسو=هیچی چرت و پرت مثله همیشه ا/ت=جیسو!تو حالت خوب نیستا؟ جیسو=نه اتفاقا خوبم ا/ت=مشکلی هست؟چیزی گفته بهت؟ جیسو=شاید از سئول برم ا/ت=هن؟بروبابا جیسو=بخدا ا/ت=واقعا؟ جیسو=آره ا/ت=نه نرو جیسو=از کجا معلوم شاید رفتم(صداشو بلند کرد) جانکوک=حالش خوب نیست(به آرومی) ا/ت=جیسو منو اسکل کردی؟خوب بگو چی شده دیگه جیسو=هرچی هم باشه به خودم ربط داره ا/ت=باشه درسته پس قیافتو جلوی من اینطوری نکن جیسو=دست خودم نیست ا/ت=مثلا من بخاطر تو اومدما بعد تو اینطوری میکنی؟دردومرضت چیه؟باز چه گندی زدی؟ گوشیه جیسو زنگ خورد جیسو=هان؟ ایلسوک=باز شروع شد
ایلسوک=باز چی شده؟ جیسو=هیچی چقد سوال میپرسی ایلسوک=برای شب یکم زودتر بیا جیسو=باش ایلسوک=چی شد ا/ت نمیاد؟ جیسو=چمیدونم حالا خبرشو بهت میدم ایلسوک=منتظرما جیسو=باشه ایلسوک=پس فعلا بای جیسو=بای ا/ت=کی بود؟ جیسو=ایلسوک خره ا/ت=عه یعنی چی جیسو=گفت کی میاید ا/ت=خوب جیسو=گفتش ا/ت هم میاد یانه؟ ا/ت=بزار به مامانم بگم جیسو=باشه.آها راستی کوکو تو داری مارو دقیقا کجا میبری؟ جانکوک=یه جای قشنگ همیشه وقتی کوچیک بودم بابام و مامانم میبردنم همون جایی که میخوایم بریم جیسو=خدا بخیر کنه به مامانت زنگ زدی ا/ت=سلام مامان مامان=سلام ا/ت ا/ت=میگم بابا به لیانگینا گفت که نیان؟ مامان=آره گفت ا/ت=خوب ریکشنشون چی بود؟ مامان=قیافه هاشون دیدن داشت ا/ت=مگه اومدن خونه؟ مامان=آره منم گفتم ا/ت نیستش باباتم گفتش که دیگه نظرمون عوض شده ا/ت=عه پس خداروشکر خیالم راحت شد مامان=الان کجایید؟ ا/ت=والا نمیدونم مامان=خوب پس مراقب خودت باش ا/ت=مامان وایسا میخوام یچیز بهت بگم مامان=بگو ا/ت=شب میخوام برم خونه ی ایلسوک بابارو راضی کن بزاره برم دیگه مامان=پسرمسر که تو جمعشون نیست؟ ا/ت=نه بابا همه مون خودمونی هستیم
مامان=پس خیالم راحت باشه؟ ا/ت=آره بابا بای مامان=خدافظ گوشیو قط کردی جیسو=چی شد اجازه داد؟ ا/ت=یس جیسو=خوب لیانگ چی شد ا/ت=آها بزارید براتون تعریف کنم مامانم میگفت دیگه اومدنو نشستن رو مبل و منتظر تو شدن و منم رفتم گفتم که ا/ت با دوستاش رفته بیرون و دیگه لیانگ پرسید با کدوما رفته و منم رک گفتم با جیسو و جانکوک جانکوک=خوب؟... ا/ت=آره خوب ادامه اش بعدش گفت باباتم اومد قشنگ گفت نظرمون عوض شده الانم ا/ت راضی نیست مامانم میگفت قیافه هاشون فقط دیدن داشت جانکوک=پس یعنی واقعا بابات راضی شد؟ ا/ت=آره جانکوک=خوب پس جیسو=پدرتو درمیارم ا/ت بعدا گریه هاتم میبینیم(تودلش) ا/ت=جیسو جیسو چرا تو فکری؟ جیسو=ها چی هیچی بابا داشتم به یه چیزی فک میکردم ا/ت=آها جانکوک=رسیدیم👍😐🙏خوب پیاده بشید از ماشین پیاده شدی احساس کردی جیسو از دستت ناراحته و اصلا زیاد بهت محل نمیده و همش بهت بی احترامی میکنه ولی بیخیالش شدیو آشیلو از ماشین پیاده کردی
شرتا برای پارت بعد=20لایک 10کامنت💙💙
خدافس😇😇
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
به داستان منم سر بزنین 🙂
حتما بهش سر میزنم
آجی میشی ؟ 🙂 من سوفیا ۱۰ تهرانم ☺ راستی داستانت خیلی عالیه حتما ادامه بده 😊
باشه حتما بیومو از پروفم بخون
سلام حس می کنم جسو یه حسی به کوک داره
بله درثت فک کردی
عالی بود اجی فقط 1 لایک مونده بعد لطفا زووود بزارررر
باشه حتما میزارم
ممنون شما هم همین طور انشالله همیشه توی درستون توی زندگیتون موفق باشی 😍
مرسی لاوم💙💙💙
با اینکه خیلی درس دارم ولی نشتستم و پارت ده رو خوندم
ممنون که وقت گذاشتی امیدوارم همیشه تو درسات موفق باشی🤗🤗
تا پارت بعدیرو نخونیم اروم نمیگیریم 😂😂😂
✊✊✊رای_ما_فقط_کیم نامجون🤣🤣🤣
چرا
انقدر از جیسو بدم میاد خیلی حسوده بد بخت 🤣
منم خیلی بدم میاد از اون بچه حسوداس
بالاخره باید همه یه دوست حسود داشته باشن دیگه
مثل همیشه عالی
مرسی عزیزم😄😄
عالیییییییی بوددددددد
نظر لطفته😊
💞
میای با هم دوست بشیم