
جون ننتون تست رو ببینید 😭😭
جسو:من مطمئنم تو حالت خوب نیست برو تو اتاقت😡ا/ت:نهههههه 😡یک دفعه هلش دادم و سرش خورد به میز و از پله ها افتاد😱ا/ت:جسووووووووووو 😱😱😭😭😭😭😭😭اینا همش تقصیر منه من یه ابله تمام عیارم 😭😭😭😭💔 از خودم متنفرم واقعا از خودم متنفرم حالم از خودم بهم میخوره 😭💔💔💔💔💔جونگ کوک هم اومد😭💔 جونگ کوک:اینجا چه خبره ؟این خون ها برای چیه😱ا/ت:جسو😭💔جی وان:جسو چش شده؟ا/ت:من هلش دادم و اون سرش خورد به میز و از پله ها افتاد پایین😭💔
جی وان:چی😱جونگ کوک:این افتضاحه😱ا/ت:زنگ بزنین به دکتر😭💔😫جانگ کوک:نمیشه با این خونی که ازش خارج شده عمرا درمان بشه💔ا/ت:نههههههههههههه😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭💔 جونگ کوک یه کاری بکن😭😭😭😭😭جی وان:من میتونم😯ا/ت:توضیح نده فقط انجامش بدههههههههههه 😭😭😭😭😭😭😭جی وان داشت جسو رو می آورد بالا🙂یه چاقو گرفت و به دریل 😐گفت:بچه ها چشم هاتون رو ببندید🙂💔 منم🙈بعد از ۲ دقیقه وان گفت:چشم هاتون رو باز کنید🥺💔دیدم جسو بدتر شده😭💔جی وان:بیشتر از این چیزا به مغزش آسیب رسیده🥺

|فردا|تا صبح نخوابیده بودم و همش به جسو فکر میکردم.از ناراحتی داشتم دق میکردم 😔🖤 یه لباس سیاه سیاه پوشیدم و میخواستم برم سر خاک جسو 😔🖤(عکس لباس بالا)
روی سنگ قبر نوشته بود:مرحوم پارک جسو.زاده ی بوسان کره جنوبی.مادر:.....دیگه نتونستم بخونم😭🖤کنار قبر جسو....قبر سولی رو دیدم😭😭💔 جی وان اومد با نمک😭نمک ها رو ریخت رو قبر😭💔بعد هر دو نشستیم گریه کردیم😭💔 جونگ کوک هم اومد 😭اونم بهمون تسلیت گفت و خیلی ناراحت بود ولی گریه نکرد🥺
دیگه کم کم ساعت داره ۱۲ میشه و و بعد از ۱# نباید قبرستون باشیم😔وگرنه خودتون میدونید دیگه....ج.ن😫نمیخوام شب مرگ جسو ج.ن ها حمله کنن😫با ماشین جونگ کوک رفتم خونه و بهم گفت:میای بیشتر باهم آشنا بشیم؟🙂ا/ت:آره حتما ولی امروز ها حالم خوب نیست😔😔😔
رفتم خونه و رفتم اتاقم.گریه کردم😭بعد از اینکه گریه هام سر رسید،کتاب خوندم.کتاب درباره دوستی بود که دوستش رو هل داد و دوستش مرد😭😭😭😭😭نمیتونم بخونم واقعا نمیتونم بخونم😭🖤 دیدم جسو اومده🤩🤩🤩گفتم:جسو تو زنده ای🤩🤩🤩🥲
و یه پلک زدم و جسو....رفت😭💔 دوباره گریه کردم💔😭دیگه افسردگی گرفتم و وقت مشاور گرفتم واقعا نمیتونستم با افسردگی بجنگم من بدون جسو هیچی نبودم😭💔نمیتونستم برم بیرون مشاور آنلاین گرفتم😭💔مشاور:خب عزیزم تعریف کن چی شد که افسردگی گرفتی🙂گفتم:خب من یه دوست خیلی صمیمی داشتم به اسم جسو.هق هق...یه روز من و جی وان یه دوست دیگه ام با جسو تو رستوران بودیم و صدای پا اومد و من نتونستم قشنگ ببینم اونجا چه خبره...هق هق 😢 بیهوش شدم و به پسر پولدار من رو برد خونمون😢هق هق 😢 بعد جسو اومد و برام کیمچی آورد گفت برو تو اتاقت میخوام بهت کیمچی بدم که عصبانی شدم و دعوا افتادیم که من حالم خوبه نه نیست😢بعد من عصبی تر شدم و هلش دادم سرش خوربه میز و از پله ها افتاد پایین😢
مشاور:خب دیگه؟ا/ت:خاکش کردیم و همه چیز داشت تکرار میشد جسو اومد جلوی چشمم و یه کتاب با همین قضیه میخواستم بخونم دیگه نتونستم😢😭مشاور:عزیز دلم ببین شما افسردگی جدی ای داری خیلی جدی.واقعا درکت میکنم از دست دادن بهترین دوست باعث میشه افسردگی شدید بگیری خیلی سخته💔من خودم هم تجربه کردمش💔💔
اینم از این پارت✌🏼💗اگه ناراحتتون کردم ببخشید😘
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عررررر باشههههههه✌🏼✌🏼✌🏼✌🏼✌🏼✌🏼✌🏼✌🏼✌🏼✌🏼✌🏼✌🏼💝💝💝💝💝💝💝💝