چرا عاشقت شدم ¹⁰ ❤️🥺

صبح از خواب بیدار شدم عرررررر جمعه بود خیلی خوشحال بودم +جونگ کوک جونگ کوکا بیدار شو زود باش _پنج دقیقه دیگه + بلندشو دیگه _باشه🥴 رفتیم صبحانه خوردیم انقدر که هیجان زده بودم که تند تند خوردم رفتم یه دوش گرفتم لباس عروسم رو برداشتم یا یکی از آدم های جونگ کوک راه افتادیم به سمت یه سالن زیبایی 👰🏻

خیلی خوشحال بودم که پدرم اومد اونجا +تو اینجا چیکار می‌کنی #دخترم میدونم که دیگه نمیخای برگردی اما حداقل اجازه بده توی مراسم عروسیت باشم همیشه دلم میخواست تو لباس عروس ببینمت لطفاً منو ببخش + بخشیدم چون بهترین روز زندگیم هست بخشیدم 🥺 بعد بابام رو ب*غ*ل «بریم یه سر به جونگ کوک بزنیم😊» خیلی استرس داشتم گرمم شده بود دوستم جیمین اونجا اونقدر راهنماییم کرد که مخم داشت سوت میکشید 😵 _جیمین اگر منو گول زده باشه چی؟؟؟؟؟ #پسر انقدر حرف های منفی نزن خوب پیش میره‌ بهم اعتماد کن رفتم توی سالن که میا رو دیدم با لباس عروس خیلی خوشگل شده بود و دستش تو دست باباش بود پدرش اون رو همراهی میکرد و به سمت من میاورد خیلی تعجب کرده بودم پدرش دست میا رو تو دستم گذاشت #دخترم رو به تو میسپارم مبادا اشکش رو در بیاری _بهتون قول میدم که زندگی خوبی براش بسازم # امیدوارم 😊 حلقه ها رو تو دست هم کردیم خیلی خوشحال بودم ❤️🥺

بهترین دوست میا جسیکا اومد و بهمون تبریک گفت و کنار میا نشست جیمین اومد و با جسیکا خوشحال شد«دارم کاراکتر های جدید اضافه میکنم داستان نو تر میشه» بهش گفتم_پسر چی شده دوسش داری؟ هاع #چی میگی جونگ کوک حالت خوبه؟ _برق تو چشات رو میبینم کلک😁❤️ #خب حالا خوشم اومده نه که تو خیلی برام جورش می‌کنی!😒 _پسر اگه تو بخای دنیا رو برات جور میکنم❤️ #جدی ؟! آره میخامش 😁❤️ _قول میدم تو برای نجات میا خیلی کمکم کردی 🥺❤️

ایشون جسیکا هستن😁❤️

برای رقص بلند شدیم ❤️🥺 «خدا شانس بده🤲🏻😂» _تا حالا دخترای خوشگلی دیدم خانم جئون میا ولی هیچ کدوم به پای تو نمی‌رسم❤️🥺 +دارم لوس میشما 😂❤️‌_بشو بشو یکم دیگه لوس بشی تنبهی میشی 😶 +چشم چشم می‌بندم😶 _ خیلی کیوتی 😂❤️

ناظر گرامی جان من منتشر کن❤️😭