6 اسلاید صحیح/غلط توسط: ARMY(✯ᴗ✯) انتشار: 3 سال پیش 1,200 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست



لینک کوتاه

توجه!

محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.

  • جهت اطلاع از قوانین و شرایط استفاده از سایت تستچی اینجا را ببینید.
  • اگر محتوای این صفحه را نامناسب یا مغایر با قوانین کشور تلقی می نمایید می توانید آن را گزارش کنید.

سایر تست های سازنده

نظرات بازدیدکنندگان (20)
  • پارت دوازده و سیزده رو گذاشتم یکی بره منتشر کنه🥺😢❤️

  • imageFATEMEH
    در حال خواب

    دوستم یه دوست داره تو ده دقیقه فیک ۲۰ پارتی مینویسه
    خدم کفففف کردم

    • واااااو

    • imageFATEMEH
      در حال خواب

      ولی نه آرمیه نه گوشی داره

    • آجیل پارت ده اومد

    • شب دوباره مینویسم الان معلم اجتماعی سوال فرستاد دارم مینویسم و بعد هم علوم میخونم کلا بگم زرنگ کلاسم و با یکی از هم کلاسی هام سر مقام اول جنگ داریم اون پارسال نمرش از من کمتر شد😁😎

    • imageFATEMEH
      در حال خواب

      ارع

    • imageFATEMEH
      در حال خواب

      مثل من ولی باهم دوستیم هم جنگ داریم
      چون آرمی هست باهم دوستیم

    • منم همکلاسیم آرمی هست ولی با هم جنگ نداریم جفتمون از یک نفر تو کلاس بدمون میاد انقدر دربارش غیبت میکنیم😂😂😂

    • imageFATEMEH
      در حال خواب

      من تو باشگاه یه ارشد دارم آرمیه بعد اون هفتمه کلاس ششم رو تو مدرسه قبلی من بوده بعد ما میریم تو اتاق مخفی باشگاه میشینیم غیبت نوه مدیر مدرسه رو میکنیم

    • 😂😂😂😂 اون دختری غیبت میکنم دربارش خیلی خود شیرین هست حالم ازش بهم میخوره

    • imageFATEMEH
      در حال خواب

      از ما مامانش معاون مدرسس مامان‌بزرگش مدیر
      انقدر پررو هستتتت

  • imageFATEMEH
    در حال خواب

    عررررر آورینننن

  • برای رقص با جونگ کوک بلند شدیم«خدا شانس بده🤲🏻😂» _تا حالا دخترای خوشگلی دیدم خانم جئون میا ولی هیچ کدوم به پای تو نمی‌رسم❤️🥺 +دارم لوس میشما 😂❤️‌_بشو بشو یکم دیگه لوس بشی تنبهی میشی 😶 +چشم چشم می‌بندم😶 _ خیلی کیوتی 😂❤️

  • رفتم توی سالن میا رو دیدم که دستش توی دست باباش بود پدرش اون رو همراهی میکرد و به سمت من میاورد خیلی تعجب کردم
    #دخترم رو به تو میسپارم

    _قول میدم خوب ازش مراقبت کنم

  • خیلی خوشحال بودم که پدرم اومد اونجا
    +تو اینجا چیکار می‌کنی

    #دخترم میدونم که دیگه نمیخای برگردی اما حداقل اجازه بده توی مراسم عروسیت باشم همیشه دلم میخواست تو لباس عروس ببینمت لطفاً منو ببخش

    + بخشیدم چون بهترین روز زندگیم هست بخشیدم 🥺

    بعد بابام رو بغل کردم

    «بریم یه سر به جونگ کوک بزنیم😊»

    خیلی استرس داشتم گرمم شده بود دوستم جیمین اونجا اونقدر راهنماییم کرد که مخم داشت سوت میکشید 😵

    _جیمین اگر منو گول زده باشه چی؟؟؟؟؟

    #پسر انقدر حرف های منفی نزن خوب پیش میره‌ بهم اعتماد کن

  • چرا عاشقت شدم ¹⁰ ❤️🥺صبح از خواب بیدار شدم عرررررر جمعه بود خیلی خوشحال بودم
    +جونگ کوک جونگ کوکا بیدار شو زود باش
    _پنج دقیقه دیگه

    + بلندشو دیگه

    _باشه🥴

    رفتیم صبحانه خوردیم انقدر که هیجان زده بودم که تند تند خوردم رفتم یه دوش گرفتم لباس عروسم رو برداشتم یا یکی از آدم های جونگ کوک راه افتادیم به سمت یه سالن زیبایی 👰🏻

  • سلام بچه ها ساحل هستم کسی که این رمان رو می‌نویسه خب باید بگم که پارت ده نمیاد برای همین توی کامنت ها میزارمش

برای ثبت نظر باید وارد حساب کاربری خود شوید.