جیمین *پسر طبیعت*p5

فیک 💕جیمین💕 ژانر : عاشقانه ، هیجانی 🎼 شخصیت ها : لیا 🎻 جیمین🍃 تعداد پارت ،، نا معلوم 🎼 آهنگ پشنهادی🎵 butterly🎵

با دیدن جیمین تو اون حالت وسط راه زمین خوردم و بقیه راه و کشان کشان به جیمین رسوندم سرم رو روی سینش گذاشتم با شنیدن صدا قلبش نفس راحتی کشیدم تب داشت همون موقع گوزن کوچولو از نا کجا آباد پیداش شد کمک کرد جیمینو پشتش گزاشتم با کمک ستاره ها راه غار رو پیدا کردم توی مسیر هر وقت جیمین ناله میکرد آسمان رعد و برق میزد و ابر ها هم دلشوره داشتن رسیدیم به غار گوزن کوچولو رفت منم جیمینو روی تخت گذاشتم دستمالی پیدا کردم و خیس کردم و روی پیشونیش گذاشتم و با یه دستمال خنک بقیه صورت و دستاش رو خنک کردم وقتی تبش اومد پایین خیالم راخت شد بیرون آسماون آروم شده بود انگار جیمینم آروم شده بود خیلی بهش وابسته شدم این وابستگی رو دوست دارم پایین تخت نشتم و زانو هام رو بغل کردم و سرم رو روشون گذاشتم و دیگه نفهمیدم چجوری خوابم برد

عمارتی بزرگ با یه عالمه اتاق بچه های زیادی که باهم بازی میکردن دختری زیبا مین هی لبخندی با چال گونه شاد صدای گریه ای آشنا نگاه های پر از ترحم دستی که بین موهای مین هی میره و اونا رو که لطیف تر از گلبرگ هستن میکشه سعی میکنه چیزی بروز نده اما نمیشه صدایی مثل زنگ ٪ همین خوبه چیزی میشکنه و مین هی ناپدید میشه * نه مین هی مین هی منو تنها نزار لطفا بببرررررگگگگررررددد . با حس گرم دسای روی بازوم از خواب پریدم @ لیا تو حالت خوبه * اره خوبم @ اما اینطور به نظر نمیاد . معلومه رد اشک روی گونه هام به شدت معلومه * نه گفتم که خوبم صورت غرق اشکمو به دو طرف تکون میدم @ مین هی کیه * تو از کجا اسمشو میدونی @ تو خواب فریاد میزدی * نمیدونم ولی انگار آدم مهمی بوده . سری تکون میده @ آه نمیدونم چی بگم . میخواد از رو تخت بلند شه که سینه اش میدرخشه و فریاد بلندی از درد میزنه * چ...چیشد جیمین @ آهههههه نمیتونم حرکت کنم * همینجا بمون ممکنه خطر ناک باشه @ اون بیگ گیوم عوضی قدرتامو اسیر کرده * این یعنی چی @ یعنی اگه موفق نشم من تا آخر عمر باید بیرون جنگل زندگی کنم * چی چکاری باید انجام بدی @ تنها راه نجات اینه که صاحب نیرو برای ازادیش تلاش کنه وگرنه اونی که نیرو رو داره میمیره * اللن باید چی کار کنیم @ باید برادرامو پیدا کنیم

*امممم اما آخه چطوری تو نمیتونی حرکت کنی @ باید یه راه دیگه پیدا کنیم *نه من پیداشون میکنم @ووو لللییی این کار غیر ممکنه اونم تو این زمان کم * من میتونم @ نه نمیتونی * من میتونم . و ناگهان زمین لرزید @ باشه میتونی بری ولی باید مواظب باشی. جیمین از زیر بالشش گردنبندی با سنگ درخشنده و قلبی شکل بیرون اورد@ این گردنبند هر کاری میتونه بکنه و هر چیزی که نیاز داشته باشی بهت میده لطفا اینو از خودت دور نکن . و به سختی سر جاش نست و گردنبند رو دور گردن من انداخت بعد از اینکه آماده شدم از غار بیرون رفتم با سرعت از شیب پایین میدویدم به یاد اون باری که با جیمین پریدیم ولی اون موقع قدرت باد جیمین کمکم کرد ولی با لین حال پریدم ولی درست قبل از اینکه به لبه دیگه دره برسم سقوط کردم دستم رو به زور به لبه دره گیر دادم با هزار بد بختی خودمو بالا کشیدم

بعد از خلاصی از دست اون دره به سمت دیگه جنگل به راه افتادم نمیدونستم درواز کجاس پس همه جا رو میگشتم حتی نمیدونستم اونجا چه شکلیه همین طور که بین درختا راه میرفتم زیر پام باز شد و دوباره سقوط ...... وقتی چشمامو باز کردم توی جنگل بودم ولی نه قلب جنگل من توی یه جنگل عادی بودم اینجا خطرات بیشتری بود از جمله افراد بیگ گیوم با هر قدم تمام بدنم میلرزید بلخره بعد از ساعت ها سر در گمی راه خروجداز جنگل رو پیدا کردم باید برادرای جیمینو پیدا میکردم و راضیشون میکردم که برگردن بزرگترین هیونگش جین بود ( خواننده های عزیز بله تا الان درست فکر میکردین برادراش بقیه اعضا هستند ) آخرین خبری که ازش داره اینکه ماروف ترین آشپز سئوله و یه رستوران بزرگ به هم زده آدرس رو پیدا کردم چون تو سئول بودم پیدا کردن جین کاری نداشت ولی احتمالا راضی کردنش سخت تر باشه

لایک 💕 و کامنت یادت نره 👈👈

دارم میگم اگه حمایتا خوب نباشه بقیش رو نمینویسم میزارمتون تو خماریا دیگه با خودتونه هی معرفی نکنین به آجیاتون 😂😐 برو بعدی