
آتنا:من نمی تونم جلوش بگیرم😢همه ی ملت:چراااااااااااااااااااااااااااااااا😮😱😲آتنا:چرا؟می پرسی چرا؟خودتون مگه ندیدین مگه نشدیدین جینی به من چی گفت؟من جادو گیرم.منم یه موجودم مثل بقیه موجودات.(توی گوشش یه صدایی می شنوه مثل وقتایی که ویل بهش دلداری می داد.یکی از خاطره هاش:آتنا:ویل😭ما هیچ شانسی داریم 😫فقط ۱ درصد سایفر ها خیرن و بقیه شر 😭از جمله برادر خودت 😫ویل:آتنا 😊هیچ چیز غیر ممکن نیست😊آتنا:ولی من قدرتی ندارم😢(اون موقع نمی دونست می تونه جادو ها رو جذب کنه)ویل:قدرت تو همین چیزیه که تو دوستش داری 😊و بهش باور داری😊تو....بیل:ویلللل باز با آتنا حرف زدی؟😡مگه نگفت حق نداری باهاش حرف بزنی؟😡آتنا:بیل ولش کن من ازش خواستم بیاد.بیل:مگه به تو نگفتم جادوی سایفر ها رو تمرین کن؟😠(مگه مامانشه؟😐😂)آتنا:خداحافظ ویل.ویل:خداحافظ آتنا.بیل:جمع کنین این بند و بساطو برین ببینم😤)
میبل:آتنا؟خوبی؟آتنا:ویل.....فورد:همون سایفری که می خواستین سایفر های شر رو نابود کنین.آتنا:اون رو باید نجات بدیم.همین الان.استن:خودت گفتی ما نمی تونیم.الان بریم دوست جنابعالی رو نجات بدیم؟😑
آتنا:ما با کمک بقیه.😊دیپر:کیا؟همه دوستام....و یه دروازه خیلی بزرگ باز کرد و همه دوستاش یعنی:شخصیت های مثبت های استار علیه نیرو های شیطانی_آمفیبیا_خانه جغد_پف پفی ها_پلی پاکت_پونی کوچولو_خانه پر سر و صدا یا همون لود هوس مووی_کارمن سندیگو_قطار بی نهایت_تایتان های نوجوان(اون مدل ا.ح.م.ق رو نمی گما)ازش امدن بیرون
استار:آتی....چرا دیگه پیشم نمیای💔مارکو:راست می گه تازه خطر باترفلای ها رو هم ادامه بده 😑آتنا:این راوی کو؟راوی:جون دلم؟مارکووووووو😱تو از کجا نظرسنجی ها رو می بینی؟مارکو:از تست خطر باترفلای ها امدم بیرون بعد دیدم تو نظرسنجی دیدم اولش همه نمی خواستن....ولی الان که درخواست دادن ادامه بدهههههههه😡راوی:اینجا و دوست یا دشمن امروز تموم می شه به سلامتی خطر باترفلای ها رو هم می زارم.آتنا:اهم اهم 😠ما سر داستان بودیما😤راوی:بله بله و اینک ادامه داستان😁:آتنا:اِسی جون من....استن:بله عسلی؟آتنا:آها باید تیکه کلام دیگه واسه استار یه تیکه کلام دیگه پیدا کنم.و در ضمن مگه من فامیلتم؟استن:منطقی بود 😐

بیل:هی😈واقعا؟یه مشت بچه؟این ارتش رو برای نجات ویل می خوای؟باید بیشتر از اینجا تلاش کنی 😈جینی:بیل اونا قدرت آتنا هستن😏فقط چون برای آتنا جون اونا مهم نیست اونا رو اورده😏استار:تو به چه حقی با قدیمی ترین و بهترین دوستم اینجوری حرف می زنی😠ضربه ی...چیییییی😨(بیل در یک صدم ثانیه دست استار رو می گیره و انگار استار با اون معامله کرده و ر.و.ح استار می ره تو گوی باترفلای ها)
و بیل استار رو تسخیر می کنه.😧بیل:هی 😈این از بدن تو خیلی راحت تره درخت کاج 😈......

مارکو:ا.....س.....ت....ا....ر 😫نهههههههههههههههههههه😭دیپر:آخرین بارت باشه که به من می گی درخت کاج😣 آتنا:مارکو.😢...بیل 😡تو....ت..و یه....یهه.بستار(بیل+استار) :چی شده آتی کوچولو 😏آتنا:فقط....استار....می تونه....منو...آتی...صدا،.....کنهههههه😤(تبدیل به سایفر می شه و به بیل حمله می کنه)(خودم:عکسهههههههههه😆)

فعلا مغزم ته مشی تو این ساعت😕
بقیش تو پارت آخر☺
بابای😊
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (0)