از زبان مرینت:بعد ازاون بازی خیلی می ترسیدم آلیا هم زول زده بودبه دیواریهو اون انجمن اومدن مردم رفتن التماس میکردن لطفا بزاریدمابریممابچه داریم دیگه از اینجورحرفابهدیاروگفت:《ماتوی شرکتکردن توی برگه هاگفتیم کهبازیکنیواردمیشهدیگهنمیتونهبرگرده.》 مرینت:《(بلند میگه کههمه بشنون)قانون شماره ۳بازیکنانبارای گیری یابهادامه بازییا ترکبازیمی رونددرسته؟》یارو《بله پستاچنددقیقه دیگه رای گیری روشروع می کنیم (چنددقیقه قبل)از زبان آدرین:داشتم باخودم حرف میزدم که یه کارت ازهمون قبلی رو میزم ظاهر شد برداشتم ولی زنگ نزدم تاروزیکه گفته بود (زمان حال پیشمرینت)همه رفتن رای گیریمنآخرین نفر بودم فقط منمیتونستم آینده رومعلوم کنم چونصد نفر میخواستنبمونن ۱۰۰نفرمیخواستنبرن
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
لایک و تکمیل کردم مونده کامنت
خدایا تو کی هستی دیگه معرکه است بعدی لطفا عالی بود😍
نظر لطفا توعه عزیزم راستی یکداستاندیگه همنوشتم قسمت بعدش داره میاد 😊
وای خیلی داستانت خوبه پارت بدی هم بزار
چشمفقط بخاطر تو